حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸
🌀 امتحانات شفاهی حوزه 🖋 علیرضا باقری 🔢 بخش دوم ⁉️ می‌ترسید اساتید نمره بی‌خود بدهند؟ به آن استاد
👓 چند سال پیش برای امتحان شفاهی درس خارج اقدام کردم! ممتحن بزرگوار پرسید:درس چه استادی میروی و چه میگوید؟ گفتم استاد فلانی! 🔹 فلانی؟ مثلا نمیشناخت!!انگار اسم یک طلبه ی مبتدی را برده بودم! بگذریم! 🔹 خارج حج تحریر الوسیله می فرمایند! بخشی از تحریر الوسیله را مشخص کردند! چون آخر وقت بود و عجله داشتند! لطف کردند و فرمودند برو فردا صبح بیا! 🔹 در محل مطالعه ی امتحان شفاهی چند جلد کتاب جهت مطالعه بود از جمله تفصیل الشریعه ی آیت الله فاضل رحمه الله،از مسؤول آنجا پرسیدم مطالعه ی تفصیل الشریعه مانعی ندارد!گفت نه!گذاشتیم که مطالعه کنید دیگه! 🔹 شب در منزل علاوه بر مطالبی که سر درس نوشته بودم ،تفصیل الشریعه را هم نگاه کردم! صبح اول وقت آمدم برای امتحان! اول پرسید کتابی که مطالعه نکردی؟ گفتم :تفصیل الشریعه مطالعه کردم! 🔹 عصبانی شد!😡گفت اگر نمره بگیری ،شهریه ات حرام است!😲 گفتم خود مسوولین گذاشتند!گفت اشتباه کردند!بارها گفته ام جمعشان کنند!(بعدا به مسوولش ماجرا را گفتم!گفت ولش کن همیشه میگه کسی هم توجه نمیکنه!!) در ادامه گفت این تفصیل الشریعه را هر بقالی بخواند مطلب را میفهمد!😱 و ادامه داد آقای فاضل از نظر علمی اونقدر هم...که دیگه جمله را ادامه نداد!!😳 🔹 با این روحیه وارد امتحان شدم!گفت متن بخوان! دردلم گفتم مگه رسائل و کفایه است؟!امتحان درس خارج مگه متن خوانی داره؟! متن خواندم!بدون غلط! ظاهرا دنبال این بود که یک گیر نحوی بدهد! پرسیددر جمله ی "ولو اعتبارا" چرا اعتبارا منصوب است؟!! تاملی کردم گفتم در تقدیر است! پرسید چرا در تقدیر است؟!!!🥴 🔹 در خاطرم نبود که بعد از لو و إن کثیراً کان در تقدیر است!البته اگر میگفتم هم فایده نداشت!احتمالا چیز دیگری میپرسید!😕 🔹 پرسید حج چه زمانی واجب میشود؟ گفتم اختلافی است!دیگر نگذاشت ادامه دهم! گفت اختلافی نیست!😖گفتم اجازه بدید توضیح بدم!گفت نه!اختلافی نیست!گفتم آقا شما یه فرع پیدا کن اختلافی نباشه!!☹بالاخره نگذاشت توضیح بدم! و نظر خودش را گفت! در ادامه پرسید چرا امام میگوید احوط گفتم دو وجه دارد! اولا...گفت نه!گفتم اجازه بدید توضیح بدم! 🔹 گفت نه داری اشتباه میگی و خودش توضیح داد!بعد معلوم شد که آن وجهی که میخواستم به عنوان ثانیا بگم!مد نظر ایشون بوده و بنده باید آن را به عنوان اولا میگفتم!😦 از جا بلند شد گفت من به شما ۱۴ میدم😏(قلبا خوشحال شدم!چون از نظر او باید مثلا ۲ میشدم!بگذریم که آخرش۱۳ داد😌)بعد رفت سمت در!فکر کردم میخواد بره بیرون کار داره! دیدم نه!!در را بازکرد و بیرونم کرد!با تحقیر و توهین و ملامت!🥺 رفتم حرم!ناخودآگاه یک دل سیر گریه کردم!!😭 البته مهم این بود که کمک هزینه ی اجاره ی مسکن که قطع شده بود!وصل بشه که الحمدلله شد!!🤲 روحش شاد و راهش بی رهرو باد!!🤣 💬 تراب @HozeTwit