مردی از‌‌‌‌..... مردی از جمع حسینیون آذربایجان مردی از دلدادگانِ حضرت صاحب‌زمان از مدافع‌های پر شورِ حریمِ زینبی(س) خادمی از خادمان سرور لب تشنگان در کنارِ حاج قاسم سال‌ها جنگیده بود بود در پیکار با دشمن چنان شیری دَمان با وجود سنِ بالا با جوانان هم‌ردیف می‌گرفت از خصم جان با حمله‌های بی‌امان یا رقیه(س)بود بر لب‌های خشکش هر نفس بند بندش بود سوی کربلا، لبیک‌خوان یک نفس غافل نشد از جبهه‌ی رزم و جهاد بود پای کارِ دین تا آخرین حد توان شیر میدان در دل خود بیمی از داعش نداشت شعله می‌زد بر صف کفار چون آتشفشان بود وقف راه حق با هستی‌اش ،حاجی تقی نه گرفتارِ مکان بود و نه در بندِ زمان خواست تا طاغوتِ آذربایجان را بشکند داشت در راهِ نجاتِ خلق، شوقی بیکران عاقبت در هجمه‌ی تزویرهای صهیونیزم گوشه‌ی زندانِ باکو در اسارت داد جان آری از باب‌الحوائج حاجتِ خود را گرفت شد به پای نخلِ نهضت خون پاک او روان ثبت شد با جوهرِ خون ،سوم اردیبهشت نام طالع یوسف اُف در لشکر آزادگان @asharahmadrafiei