🖐 داستان ما ، داستان چوپانی است که از یک طرف به گوسفندش پوست خربزه می داد و از طرف دیگر دنبه اش را وزن می کرد؛ تا ببیند چاق شده یا نه ... ما می خواهیم اگر امروز حرکتی کردیم، گامی برداشتیم ، فردا به برسیم !! در حالی که این ، در هیچ موقعیتی بهره نمی دهد؛ حتی غذا هم بلافاصله به رگ ها و سلول ها منتقل نمی شود؛ بلکه بارها و بارها کنترل می شود بذری که تو امروز کاشته ای ، بعد از ماه‌ها سر از خاک در می آورد و پس از مدت درازی ریشه می‌دواند تا بار دهد تا سُنبله شود . «شکست های ما» از اینجا شروع می شود که می خواهیم در و در یک روز ، تمام خلق را بسازیم !! در حالی که در تاریخ می‌بینیم که انبیاء سالها نالیدند و نتیجه ای نگرفتند !!! ولی مأیوس هم نشدند . حالا چه شده که ما مأیوس می شویم و صدمه می‌خوریم ؟! 📚 حرکت - علی صفایی حائری - صفحه ۵۸ @IBSNA_