انگیزههای مخالفت با صهیونیسم
هر یک از جریانها و نیروهای مقاومت (اسلامی و روشنفکر) نسبت به مسئله مورد نظر از زوایه خاصی نظر میکردند. به عبارت دیگر مخالفت با صهیونیسم، رشد و گسترش نفوذ آن در ساختارهای قدرت در ایران با دلایل و ادلههای یکسانی از سوی این نیروها صورت نمیگرفت. آنها در این دیدگاه همنظر بودند که باید از دامنه نفوذ اسرائیل در ایران کاسته شود. نیروهای اسلامی و جریانهای دینی وابسته به علما همواره بر این نکته تأکید داشتند که اسرائیل در تخاصم با جهان اسلام، به فلسطین که عضوی از پیکره جهان اسلام است تجاوز کرده است و از این طریق نه تنها حضور آن در ایران بلکه موجودیت اسرائیل را نیز زیر سؤال میبردند. این جریان از زاویه دیگر نیز به مسئله اسرائیل و بحران فلسطین مینگریست و آن مسئله بهائیت بود.
بهائیان، که یک سده قبل در برخی از اراضی فلسطین اسکان یافته بودند، با قدرتیابی صهیونستها از حمایت آنها نیز برخوردار شدند. در ادامه، حمایتهای شوقی افندی از اسرائیل و تشکیل آن و تعریف منافع مشترک بین بهائیان و صهیونیستها سهم مهمی در این همسویی داشت. شکلگیری یهودیان بهائی پروژهای است که بحث جداگانهای را میطلبد. این مسئله حساسیت علما را بهشدت برانگیخت. بهائیان انشقاق عظیمی در تشیع ایجاد کردند. آنان همواره در نسبت با استعمار فهم میشدند. بهائیان پس از تشکیل رژیم صهیونیستی رشد و گسترش چشمگیری در حوزههای سیاسی و فرهنگی ایران پیدا کردند.
گسترش روزافزون آنها در دربار پهلوی نیز بهشدت از سوی علمای شیعه مورد نقد قرار گرفت. حملات علما به رژیم پهلوی و تخطئه آن به جهت رشد بهائیت در آن تا آنجا افزایش یافت که پهلوی برای زدودن تصویر حمایت خود از بهائیان، سیاستهایی را در زمینه کنترل و فشار بر بهائیان نظیر تخریب حظیرهالقدس و اخراج برخی از کارمندان بهائی کشوری و لشکری اعمال کرد. با وجود این، در یک دهه پایانی عمر پهلوی باز دامنه نفوذ صهیونیستها و بهائیان در دربار و دولت پهلوی بهشدت افزایش یافت و ازهمینرو یکی از راهبردهای امام خمینی در قیام خود علیه پهلوی تأکید بر پیوند پهلوی و بهائیان و صهیونیسم و تخطئه آنها بود.
نیروها و گروههای اجتماعی در ایران شامل جریان اسلامی و لیبرال و چپ همگی نسبت به نفوذ اسرائیل و صهیونیسم در ساختارهای سیاسی و اقتصادی ایران بهشدت موضعگیری کردند و از این رهگذر مواجهه تندی با دربار پهلوی داشتند. در این میان جریان اسلامی با کشف و ترسیم پیوند بین صهیونیسم و عنصر تأثیرگذار در نفوذ آن در ایران، یعنی بهائیت، نسبت به آن واکنش نشان داد. غالب جریانهای دیگر علیه صهیونیسم موضع میگرفتند و اسرائیل را محکوم میکردند، ولی از چگونگی و زمینههای قدرتیابی آن در ایران سخن نمیگفتند، اما جریان اسلامی نه تنها این رابطه را کشف، بلکه علیه آن نیز اقدام کرد و دولت را جهت کاهش نفوذ بهائیان و صهیونیستها تحت فشار قرار داد.
هویتهای مقاومت همچنین اقدام علیه اسرائیل و حمایت از فلسطین را در راستای مبارزه با دولت پهلوی میدیدند؛ چراکه مراودات رژیم پهلوی با اسرائیل بسیار گسترده بود و از سوی دیگر قدرت در این دوره در معادلات منطقهای حامی و متحد آمریکا و اسرائیل در منطقه تلقی میشد.
منبع:
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
http://www.iichs.ir/News-8332/%D8%A7%D8%AF%D9%84%D9%87-%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%BE%D9%87%D9%84%D9%88%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D8%B5%D9%87%DB%8C%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85--/?id=8332