🔸اتصال با نفس امام علیه‌السلام فرق صلوات با سلام این است که سلام نتیجه صلوات است؛ انسان با صلوات در واقع رحمت الهی را می‌پذیرد، و نتیجه‌ی صلوات هم رسیدن به سلام است: «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا»﴿احزاب-۴۳﴾ با صلواتی که خداوند متعال و ملائک می‌فرستند، اگر شما هم بفرستید، از ظلمات خارج می‌شوید. حقیقتِ صلوات، پذیرشِ رحمت است؛ نه اینکه انسان فقط ذکری را تلاوت کند، بلکه رسیدن به باطن صلوات منظور است. اهل‌بیت علیهم‌السلام در معنای صلوات فرمودند کسی که صلوات می‌فرستد با امام معصوم تجدید بیعت می‌کند؛ نه اینکه به زبان بگوید من پیرو شما هستم، این که معنا ندارد: «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» تا از ظلمات به نور راه پیدا کند. صلوات ریزش اسماء و صفات الهی است. خدای تبارک و تعالی یک حقیقت مجرد است، و مملوّ از همه کمالات هست؛ آن حقیقت مجرد محض، در یک حقیقتی خودنمایی می‌کند که آن حقیقت را در تعبیر روایات «ابداع» می‌گویند، و در کلمات علما به آن «حقیقت محمّدیه» می‌گویند. حقیقت محمّدیه، جامع همه اسماء و صفات و کمالات است، و بالاترین تجرد در مخلوقات را دارد؛ لذا همه‌ی حقایق در آن جمع هست. وقتی کسی صلوات می‌فرستد، مانند انسانی که دستش را جلوی شیر آب الکترونیکی می‌برد و آب می‌آید؛ -با وصفی که اهل‌بیت ‌فرمودند که تجدید بیعت می‌کند- دریچه‌ای از آن حقیقت محمّدیه با تمام اسماء و صفاتش، به روی این فرد باز می‌شود. در واقع فرد با صلوات، دریچه‌ای از اسماء و صفات الهی را از طریق حقیقت محمدیه که بالاترین مراتب تجرد، بعد از ذات أحدیت است؛ را به روی خود باز می‌کند. این حقیقت برای فرد تشخّص نوری پیدا می‌کند، و به شکل نور در می‌آید، و هر چقدر که فرد اهل عمل باشد و بخواهد، آن حقیقتِ نوری شکل خارجی می‌گیرد، و تنزل پیدا می‌کند؛ قرآن می‌فرماید: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»﴿حجر-۲۱﴾ هر اسم و صفتی که در حقیقت محمّدیه است، نازل می‌شود و ظهور و بروز پیدا می‌کند. صرف صلوات دریچه را باز می‌کند، ولی او باید عمل کند؛ با عمل است که واجد آنچه از خدا درخواست کرده و حاجت دارد، می‌شود. لذا این ذکری که وارد شده صلوات ما را «طِيباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا»(زیارت جامعه کبیره) قرار بده، صرفاً صلوات فرستادن نیست؛ همانطور که نماز فقط قرائت نماز نیست، «أقیموا الصلاة» است. دعا هم فقط قرائت نیست، حقیقتِ دعا آشنا شدن با راه و رسم بندگی است؛ و بندگی کردن انسان را به کمال می‌رساند. در دعا بهتر این است که انسان نفس خود را به نفس معصوم وصل کند، بگوید هر چه معصوم بخواهد من می‌خواهم؛ نه هر چه که عقل و درک من می‌رسد. این را مرحوم علاّمه طباطبایی(ره) به مرحوم آقای سعادت‌پرور فرمودند، بنده هم از قول ایشان نقل می‌کنم؛ مرحوم علامه فرمودند هر چقدر که التزام عملی انسان بیشتر باشد بهره می‌برد، نه فقط صرف قرائت؛ پس فرمودند نفس را باید به نفس معصوم علیه‌السلام وصل کرد! یکی از مشاهیری که الان هم در قید حیات هستند، از مرحوم علامه پرسیدند که ما بیشتر از دعا بهره می‌بریم یا مردم عادی؟ چون ما می‌فهمیم چه می‌خوانیم، اما عوام نمی‌فهمند، همینطوری می‌خوانند! مرحوم علامه فرمودند معلوم نیست بهره ما بیشتر باشد! چون ما به قدر درک و فهم خودمان می‌خواهیم، اما مردم عادی نفس‌شان را به معصوم وصل می‌کنند، و می‌گویند هر چه معصوم علیه‌السلام خواست، همان را می‌خواهیم! مثلاً ما می‌گوییم «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ عِلْمِکَ بِاَنْفَذِهِ» نافذترین مراتب علمت را می‌خواهیم، ما بالأخره یک درکی از علم الهی داریم و آن را درخواست می‌کنیم؛ ولی آن فرد عامی نمی‌فهمد این چیست، می‌گوید هرچه امام‌ زمان علیه‌السلام بگوید، من همان را می‌خواهم؛ مرحوم علامه فرمودند بهره‌ی او از ما بیشتر است! 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی آیت الله سعادت‌پرور ره