بهرحال ساعت رو خريدم و با قابش گذاشتم توی جيب کاپشنم تا مادرم يه وقت بويی از قضيه نبره. اومدم خونه و دم در خم شده بودم که بند کفشمو باز کنم که ساعت با قابش از جيبم افتاد بيرون و از شانس بدم مامانم هم اونجا بود. پرسيد اين چيه و منم گفتم که ساعت خريدم برای عيدی بدم به نرگس ... https://eitaa.com/joinchat/583991680C8a8cae3fdc تک‌پسره و مامانش نمی‌تونه تحمل کنه پسرش برای دختری کادو بخره🤫 واویلا🥴