لاله گوشیش را درآورد: الآن بهش پیام میدم. آقای حسینی از وظایف رسانه حرف میزد. دلم میخواست فقط تمام بشود و بروم خانه. یک دل سیر استراحت کنم. یک هفته دوندگی برای یک سخنرانی رُسَم را کشیدهبود. سخنرانی تمام شد. دانشجوها صلوات دادند. صدای اذان بلند شد.
ایستادم و قامت بستم. تمام دلگرفتگیها و دلمشغولیها را انداختم پشت سر. نیت کردم: اللهاکبر.
(۱). میلاد عرفانپور
کپی یا انتشار به هر شکل #حرام است❌
╭━━⊰⚜⚜⊱━━╮
@In_heaventime
╰━━⊰⚜⚜⊱━━╯