ز اسرائیل نمانده جسم و جانی شکسته پشت او از ناتوانی ز بنیامین که داشت آنقدر هیاهو شنیده می‌شود هر روزه عوعو چنان گریانده او را جبهه ی حق که افتاده ز سرْ کیپَه ز تنْ دلق ز بن گورین نزد چون پر پرستو همه رفتند شب و روز زیرِ پستو چنان عاجز شدند بیکار و بی کس که پیغام داده‌اند آتش کنید بس کجا شد آن همه فریاد و بیداد چرا آتش فتاد در خانه ی باد زمین تنگ شد برای آل صهیون چو بارید موشک از اروند و جیحون شکستند مثل چینی در بر سنگ نمانْد نامی ز اسرائیل بجز ننگ یمن آتش کشید قلب تل آویو بزد با خنجرش بر سینه ی دیو فتاد از آسمان بر خاک ذلت پذیرفت خواسته و افکار ملت شدند تسلیم مردان فلسطین یهودی زادگان پست بی دین فراموش کی کنند عزّ و حماس را که مختل کرد ز صهیونها حواس را سقوط کرد بار دیگر قوم عصیان به دست غزّه و با رمز طوفان عاشق خراسانی ‌‌┄┅═✧☫✧═┅┄ @Irane_ghavii🔜🇮🇷