🔮 خاطره‌ خواندنی از دیدار با امام پس از ۱۵ سال در فرودگاه 🌀 : 👈 توى ماشین من یک وقتى خدمت خود امام هم گفتم همین را. همه خوشحال بودند، مى‌خندیدند، 😊😘 🌀 بنده از نگرانى بر آنچه که براى امام ممکن است پیش بیاید بى‌اختیار اشک مى‌ریختم و نمى‌دانستم که براى امام چى ممکن است پیش بیاید. چون یک هم وجود داشت. 🌀 بعد رفتیم وارد فرودگاه شدیم، با آن تفاصیل امام وارد شدند. 👈 به مجرد اینکه امام ظاهر شد و ما به کلى برطرف شد. 👌یعنى امام با آرامش خودشان به بنده و شاید به خیلى‌هاى دیگر که نگران بودند، آرامش بخشیدند. 💟 وقتى که بعد از سال‌هاى متمادى امام را من زیارت مى‌کردم آن‌جا، ناگهان خستگى این چند ساله مثل اینکه از تن آدم خارج مى‌شد. 🔺احساس مى‌شد که همه‌ى آن مجسم شده در وجود امام و با کمال و با یک و این‌جا در مقابل انسان تبلور پیدا کرده. ۱۳۶۲/۱۰/۲۴ 🗓 بمناسبت ۱۲بهمن سالروز 🌺🍃ابر حریفی شو👇 🆔 @Iranian_central_cloud