واما تحلیل درست و اصلی باخت
شکست، مقدمه پیروزی است؛ به شرطی که با تحلیلهای بی بنیاد و سطحی، ریشهیابی نشود.
جریان حزب اللهی و طرفدار گفتمان انقلاب به کنار رفتن و نرفتن قالیباف یا جلیلی نباخت، بلکه بار دیگر به دوگانهای باخت که حول مذاکره و برجام شکل گرفت! چرا که در طی سه سال پرکار دولت شهید رئیسی و چهار سال مجلس انقلابی، فرصت اثبات عملی اینکه مشکلات معیشتی ملت ارتباطی به تحریمها ندارد را از دست دادیم. در این دوره، با اینکه ایران آشکارا از تحریمها عبور کرد، اجرای سیاستهای معیشتسوز و نابرابریساز نئولیبرال، به مشارکتسوزی و رایسوزی این ایام منجر شد.
ما امیدوار بودیم بعد از دولت روحانی با تغییر ریل اقتصادی کشور در دولت سیزدهم، مردم طعم شیرین اقتصاد درونزا و برونگرای اقتصاد مقاومتی و حاکمیت ریال را بچشند، اما متاسفانه روشن نبودن رویکردهای اقتصادی برای سیاستمداران و عواقب آنها مانع از این تغییر ریل شد.
دلسوزان تلاش بسیاری کردند این شناخت را برای مجموعه دولت و مجلس ایجاد کنند اما نشد و تنها گذر زمان بود که آن را اثبات کرد؛ اما گاهی خیلی زود دیر می شود!
روزی که شهید رئیسی قصد حذف ارز ۴۲۰۰ را داشت، خدمت ایشان رسیدم و کتاب دکترین شوک را تقدیمشان کردم. عرض کردم این کتاب را بخوانید و ببینید این سیاستهایی که در دست اجرا دارید، چند دولت را در دنیا سرنگون کرده است!
بعد از آن نیز برای مجاب کردن دولت به اجرای سیاست تثبیت قیمت ارز تلاش ها کردیم.
به هرحال زمان از دست رفت، بخصوص که افراد دست اندرکار، هنوز به آن سیاستها باورمند هستند.
جریان سیاسی اصولگرا نه تنها در طی دوره مدیریت خود بر دولت و مجلس اقدامی برای اصلاحات اقتصادی و پایان دادن به حاکمیت دلار آمریکا در خاک ایران نکرد، بلکه حتی حاضر نشد در ایام تبلیغات انتخاباتی دست روی این مسئله اساسی گذاشته و وعده حل و فصل آن را به مردم بدهد. این بود که در پاسخ به این پرسش آقای پزشکیان که چرا بدون برجام قیمت گوشت ۸۰۰ هزار تومان شد و قیمت خودرو و مسکن سر به فلک کشید، پاسخی جز سکوت نداشت!
اصولگرایی به طمع ۱۸ میلیون رای شهید رئیسی در سال ۱۴۰۰، حاضر به عذرخواهی از مردم برای عدم موفقیت دولت سیزدهم در کوتاه کردن دست سفته بازان و خام فروشان از جیب مردم نشد. حاضر نشد با صدای بلند جلوی احتکار اراضی ایران بایستد و بگوید ما نتوانستیم اقتصاد بسازبفروشی مسکن ایران را که ۷۰ درصد آن قیمت زمین است، تغییر ریل دهیم! حاضر نشد از سیاستهای مشوق خام فروشی فولاد و پتروشیمی و معادن عذرخواهی کند و از اینکه نتوانسته فرایند صنعتی شدن و تولیدگر شدن ایران را تسریع کند، حاضر نشد در پیشگاه تاریخ و مردم ایران ابراز شرمندگی کند و وعده اصلاح دهد.
بنابراین جریان سیاسی اصولگرایی حتی ۵ میلیون رای از همین ۱۸ میلیون رای ۱۴۰۰ را نیز از دست داد. جریانی که میخواست نقش نمایندگی طرفداران انقلاب و مستضعفین را بازی کند، در عمل با سرمایهداران نرد عشق باخت. جراحی اقتصادی که باید روی توبره سرمایهداران انجام میشد، روی سفره مردم انجام شد.