•| عشقیعنیایستادگی |•
•| عشقیعنیایستادگی |•
اما مولاجان! نبودی... یه دختری اومد تو گودال خودشو انداخت رو بدن بیسر.. اینقده گفت بابا، عوضِ اینک
میدونی آخر چطور جداش کردن..؟ ریختن تو گودال اینقدر با تازیانه .. رقیه جان.... 😭