جَون،غلام ابوذر 🔻جَون، بردۀ سياهى بود از ياران امام حسين عليه السلام. وى، روز عاشورا خواست تا به ميدان برود؛ ولى امام عليه السلام از وى خواست كه از اين كار،منصرف شود؛ امّا جَون، ضمن پافشارى براى رفتن به ميدان،به امام عليه السلام گفت: وَاللّهِ‌ إنَّ‌ ريحي لَمُنتِنٌ‌،وإنَّ‌ حَسَبي لَلَئيمٌ‌،ولَوني لَأَسوَدُ،فَتَنفَّس عَلَيَّ‌ بِالجَنَّةِ‌،فَيَطيبَ‌ ريحي،ويَشرُفَ‌ حَسَبي،ويَبيَضَّ‌ وَجهي.لا وَاللّهِ‌ لا افارِقُكُم حَتّى‌ يَختَلِطَ‍‌ هذَا الدَّمُ‌ الأَسوَدُ مَعَ‌ دِمائِكُم. به خدا سوگند،بويى بد، تبارى پست و رنگى سياه دارم پس بهشت را از من دريغ مَدار تا بويم خوش و تبارم نيكو و رويم سپيد شود ! نه! به خدا سوگند، از شما جدا نمى‌شوم تا اين كه خون سياهم با خون شما در آميزد. اين خدمت‌گزار راستين آل محمّد صلى الله عليه و آله نيز جنگيد تا به خيل شهيدان پيوست.از امام سجاد عليه السلام روايت شده كه پس از ده روز كه مردم براى دفن شهدا آمدند، از جنازۀ او بوى مُشك، استشمام مى‌شد. ☑️ @JAMI_Alahadith‌