رفته بودم بعلبک تا دکتر را ببینم. آن‌جا هتلی بود که در اختیار امام موسی صدر بود. امام موسی به من گفت: برو ببین دکتر مصطفی کجاست؟ چون هتل در اختیار امام موسی صدر بود، من درِ اتاق‌ها را باز می‌کردم، و حتی می‌رفتم بالای سر آن‌هایی که خواب بودند تا دکتر را پیدا کنم. هرچه گشتم او را پیدا نکردم. برگشتم و گفتم: خبری از او نیست. امام موسی گفت: کجاها رو گشتی؟ گفتم: اتاق‌ها رو دیگه. گفت: اون که توی اتاق نمی‌خوابه، برو روی نیمکت‌ها رو بگرد، یا بین اون‌هایی که روی زمین خوابیدن‌. آمدم توی سالن را دیدم. او را روی یکی از نیمکت‌ها پیدا کردم که خوابیده بود و کتش را هم روی سرش کشیده بود. بیدارش کردم و گفتم: دکتر پاشو، کارت دارن. 💞 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❲ 🇮🇷 |@Jaanfada_313