بسم الله و الحمدلله بسم رب الشهداء ادب، أم البنین، امان نامه ⚫️ شمر، امان نامه آورده است، عباس و برادرانش را صدا میزند، بیایید که از ابن مرجانه امانتان را گرفته‌ام، شمربن ذی الجوشن، سردار مُرتدِ صفین، که غرور عشیره‌ای‌اش را خرج کرده و ریش منحوسش را گرو گذاشته که ریشخندِ اهلِ آسمان و زمین شود. ◼️امان نامه، مکتوبه ای است مُهر شده به نشانِ انگشتریِ پسر مرجانه‌ی بدکاره که به خیالی خام، قرار است جان و مال و اهل و عیالی را ضمانت کند که خود ضامنِ امن و آرامِ اهلِ خیامِ حسین است. ⚫️ نوعروسِ "علی‌بن‌ابیطالب" را که به رسمِ تکریم، سوار بر محملِ آراسته به خانه‌ی امام می‌بردند، عروس امر به توقف داد و از محمل پایین آمد؛ فرمود فاطمه‌ای که تاریخ او را به "أم البنین" میشناسد، شرم می‌کنم سواره باشم و به خانه‌ای بروم که بانویش، زینب، دختِ مخدره‌ی سرورِ زنان اهل عالم است. 🏴 از محمل پیاده شد، به درب خانه‌ی شویش که رسید اذن از بانو زینب گرفت و با جهازی از حیا و ادب، قدم به درون بیت امامت گذاشت. 🏴 و حال امان نامه آورده‌اند برای شیر یَلانِ أم البنین که قنداقه‌ی پسرانش را دورِ سرِ حسین میگرداند و کامشان را به بلاگردانیِ عزیزِ زهرا "سلام الله علیها" می‌گشود. 🏴 امان نامه آورده‌اند برای ماه بنی هاشم و ستارگانی که از دامان مطهر أم البنین در منظومه‌ی خلقت، به حراستِ شمس الشموسِ حسین گرداگردش را فراگرفته اند. 🏴 فرمودند: خدا تو را و امان نامه‌ات را لعنت کند. أبی عبدالله، امانِ دلش را صدا زد و فرمود: إرکب بنفسی أنت یا أخیک؛ 🏴 و زبانِ حالِ حسین بود که :جانِ برادر، قرارِ دلم، امانِ اهل خیمه‌ام، ماه شبِ تاریکِ تنهاییِ حسین، عباسم، علمدار و سپهدارم؛ إرکب بنفسی أنت یا أخیک جانِ منِ حسین به فدایت ای برادرم؛ سوار مرکب شو؛ ببین قصدشان چیست مهلت بگیر که امشبی را بیشتر بندگی کنیم یک امشب را مهلت بگیر جان برادر به فدایت، یک شب بیشتر سر بر سجده بگذاریم وجبین بر آستانش بساییم که این سر فردا بر سر نیزه قرآن میخواند و اسرار هویدا می کند. 🏴 مهلت بگیر جانِ برادر؛ بگذار یک امشبی را رباب بیشتر دست به گهواره، لالایی بخواند برای شش ماهه‌اش 🏴 مهلت بگیر جانِ برادر؛ بگذار یک امشبی را هم زنان اهل حرم قامت علی اکبر را محو تماشا شوند و برای قاسمم مادری کنند. 🏴 مهلت بگیر جانِ برادر؛ بگذار یک امشبی هم سرِ یتیمانِ مسلم را بر زانو بگذارم و نوازش کنم یک امشبی را سکینه و رقیه بیشتر بابا صدایم کنند. 🏴 مهلت بگیر جانِ برادر؛ میخواهم امشب وصیت کنم برای زینبم میخواهم دست بر روی قلبش بگذارم که فردا، این قلب قرار است آرامشگاهِ تمام رنجهای آفرینش باشد. 🏴 میخواهم به زینب التماس دعا بگویم که " لا تنسی فی صلاة اللیل" 🏴 التماس دعای فرج سلامتی قلبِ بیقرار مهدیِ فاطمه صلوات •┈••❁••🇮🇷••❁••┈• @Jahade_Tabeyn