فوت کوزه‌گری  در رفوگری رابطه مردم و حاکمیت داستان مردم‌داری شیخ دیپلمات در دو سال آخر دولت تدبیر و امید، ماجرای جن و بسم الله بود. مبدع حکمرانی ریموتی و مدیریت مانیتوری، دو سال آزگار در هیچ قاب مشترکی با خلق‌الله دیده نشد. شیخ مردم‌گریز یک‌تنه تمام آرمان‌های انقلاب اسلامی را در التفات به محرومان و تفقد از فرودستان فرو ریخت. تصویری که او از دومین جایگاه حکومتی جمهوری اسلامی در ناخودآگاه مردم کاشت، دوم‌شخص غایب بود. تمام همتایان او در این کره‌ی خاکی واکسن‌زده و نزده، با ماسک یا بدون ماسک در میان مردمانشان حاضر شده و به مدیریت امور مشغول بوده‌اند؛ اما شیخ شجاع از خوف ویروسی به پستویی خزیده و کارگزارانِ گماشته، امور مملکت را خدمت ایشان می‌بردند تا برای باز شدن گره‌های کور زندگی مردم فرمان همایونی صادر کنند. کمر ملت زیر بار اقتصاد افلیج خم شد اما شیخ خانه‌نشین خم به ابرو نیاورد و از بی‌تحرکی شفا نیافت. شاه‌گربه‌های قاجار هم محض خالی نبودن عریضه گاهی در ملأ عام به زیارت شاه‌عبدالعظیم می‌رفتند و از روی درشکه برای رعیت دست تکان می‌دادند و تیاترشان را بازی می‌کردند، اما...  روزگار او گذشت اما بعید است که مردم روزگار از او بگذرند. گذشت و حالا سید خراسانی از راه نرسیده، همچون ماهی خود را در دل دریای مردم انداخته است. سرزده و نزده جغرافیای ایران را گز می‌کند و از سکونت‌گاه‌های غربی سلسله‌جبال زاگرس تا سرحدات شرقی سرزمین  را از این هفته تا آن هفته می‌پیماید تا تصویری که سلف او از یک حکمران تراز جمهوری اسلامی در ذهن عیال‌الله مخدوش کرده بود را بند بزند. «مرده‌شور» واژه‌ی مؤدبانه‌ای نیست اما «غسالی» شغل شرافتمندانه‌ای است. اگر نقشه‌ی اقوام و طوایف و مشاغل و گروه‌های مردمی را به دیوار پاستور بکوبند، حکماً مرده‌شورخانه‌ی بهشت زهرا زیر پونز قرار می‌گیرد، اما رئیس‌جمهور از غسال‌های آبرومند آنجا دیدار کرده و آنها را مورد تفقد قرار داد. مگر آدم مریض باشد که ناچار به داروخانه‌ی غلغله‌ی هلال احمر تهران برود، اما بازدید رئیسی از آنجا و همکلام شدن با مراجعین نشانه‌ی سلامت نفس او بود. ایستادن زیر تیغ آفتاب تابستان  و سخنرانی برای حاشیه‌نشینان اهواز شاید کار عاقلانه‌ای به نظر نرسد اما وقتی هزاران خوزستانی برای رسیدگی به گرفتاری‌های روزمره خود مجبورند به تیغ ناجوانمردانه‌ی آفتاب گردن بگذارند، گردن رئیس‌جمهور آنها باید از مو باریک‌تر باشد و با آنها همزادپنداری کند. و سالهاست کپرنشینان سیستان همچون خفتگان هفت هزار ساله ی خاک، «نسية منسيا» بوده اند و گرد چرخ اتومبیل هیچ مسئولی از حوالی آنها نگذشته تا خاطر مکدرشان را منور کند، اما رئیسی در برنامه ی بازدید خود آنها را از قلم نمی اندازد. نمایش، تظاهر، ریاکاری، تحرکات پوپولیستی و لیستی از این برچسب های نچسب آنها که آروغ روشنفکری می زنند و حرف های صد من یک غاز بلغور می کنند، نباید سد راه رئیس جمهور در بازتولید و بازترمیم رابطهی مردم و حاکمیت شود. آری ارتباط مستقیم و بی واسطه با مردم و بخصوص زیردستان، شرط لازم برای حاکمیت بر مردم در مانیفست جمهوری اسلامی است، ولی شرط کافی نیست. شکاف عمیقی که طی سالها دولت داری طبقه ی اشراف بین مردم و مسئولین ایجاد شده، جایی باید رفو شود. چرا دانشمندان همه چیزدان حوزه علوم اجتماعی و نظریه خوانان حوزهی روانشناسی غربی اثر روانی ارتباط بی واسطهی رئیس جمهور با مردم و شنیدن مشکلات آنها از زبان خودشان را تشریح نمی کنند؟ چرا اثری که این ارتباط بر تسکین آلام آنها و افزایش سرمایه ی اجتماعی دارد را انکار کرده یا تقلیل می دهند؟! سید ابراهیم رئیسی و کابینه ی او باید با همین فرمان خود را درون امواج مردمی بیندازند و حصارهای بین ملت و حاکمیت را درهم بشکنند، تا آن تصویر کریه مردم گریزی در ذهن ها شکسته شود. نیاز امروز جمهوری اسلامی، رفوگری گسل بین زمامداران و ولی نعمتان است. این شرط لازم اگر محقق نشود بقیه اقدامات آب در هاون کوبیدن است. 🇮🇷 💠 در ، شما را مسلح می‌کنیم: 🆔@GameTamadonSaz