♻️پدر و مادر کودکان یتیم لبنان و غزه شوید! 🔰لب‌های پسرک کش آمد و خندید. خون تازه بر زخم گوشه لبش نشست. این اولین باری بود که محمد ۷ساله پس از مدت‌ها دوباره می‌خندید. بعد از آن که مادرش زیر آوارها به شهادت رسید و پس از آنکه یکی از خیابان‌های غزه بمباران شد و پدرش در ماشین سوخت، دیگر هرگز نخندیده بود. چند وقتی می‌شد که در چادر آوارگان زندگی می‌کرد، خانواده‌ای نداشت، خودش بود و صدای جنگنده‌های اسرائیلی که گاه‌وبیگاه سر و کله شان پیدا می‌شد و آتش بر سرشان می‌ریختند. هر بار که بمب و موشکی فرومی‌آمد، یکی را با خودش می‌برد؛ بابابزرگ، دایی، خاله، عمو و… 🔰آن روز وقتی مردی از حماس نامش را خواند و گفت: محمد بسته‌ای برایت آمده! لبخند بر لبانش نشست. احساس کرد هنوز در این شهر ویران و خرابه آشنایی دارد. آشنایی که برایش نگران است. شبیه پدرش مراقب اوست و شبیه مادرش دلسوز است. آشنایی از ایران که چند وقتی است برای محمد و کودکانی شبیه او از راه دور پدر و مادری می‌کند. 🔗لینک خبر 📢جدیدترین اخبار زنان ایران و جهان در پایگاه خبری تحلیلی جهـــــ🌐ـــــــان بانـــو | @jahanbanou_ir |