وقتی می گفتیم گرانیهای افسار گسیخته مردم رو عصبی کرده وهیچ نظارتی نیست.
وقتی مدیران ناکارآمدوغیر همراه وناتوان وتنبل وفاقد مقبولیت در بدنهء دولت به کار گمارده شدند.
وقتی معیشت مردم درمضیقه قرار گرفت وکسی پاسخگو نبود.
وقتی مردم در زیر چرخ دنده های بی توجهی و بی تفاوتی له شدند چه انتطاری داریم!
وقتی اعتماد ملت لطمه خورد دیگر رسانه کارایی و مرجعیت خودرا ازدست می دهد.
وقتی بین جبههء انقلابی ودلسوز فاصله افتاد ولجبازیها وقدرت طلبیها وحدیث نفس وخود را بردیگران ترجیح دادن ، جای مصلحت وهدف را گرفت.
نتیجه اش می شود این!
نتیجه اش می شود تفرق وپراکندگی.
نتیجه اش می شود ناتوانی در حفظ وضع موجود.
بی توجهی به حفظ رضایتمندی عمومی مردم ، در کنار اقدامات زیربنایی ،از طریق به کار گیری مسئولین کارامد ومردم دار و محبوب وتوانمند در حل مسئله مردم را به تکاپو برای تغییر وضع موجود وامی دارد.
کسب قدرت یک مسئله است و حفظ آن مهمتر است ووابسته است به حفظ رضایتمندی مردم برای همراهی در همهء عرصه ها.