بسمالله الرحمن الرحیم
امشب حالات زیادی را تجربه کردم.
هم روحم خدشه برداشته است هم جسمم میگوید مضطرب است.
اشکم یکهو سر میرود.اسید معده اینقدر بالا گرفته که گلویم میسوزد. انگار قلبم را یکی توی مشتش گرفته و فشار میدهد.
روحم اما شرمنده یک کنار نشسته و زانوهاش را بغل کرده است.
یک چیزهایی را الآن فهمیده. مضطر شده و فهمیده.
حالا فهمیده که سالهاست علت غیبت چیست؟ سالهاست همه جا فقط گفته اند برای ظهور دعا کن.
سالهاست دعای قنوت و آخر شب واول صبحش شده اللهم عجل لولیک الفرج.
اما حالا شرمنده است.
امشب که سیدی از سادات با عمامه ای مشکی در حال کار برای ملت در جنگل زیر باران و برف و بوران بی پناه و آواره شده. حالا که کسی با عمامه ی مشکی از نظرها پنهان شده و یک ملت منتظر....نه مضطر شده اند.
فهمیدم که من تا حالا نه منتظر بوده ام و نه مضطر.
شاید هم هنوز نفهمیدم. فقط ترس از دست دادن کسی ست که کار میکرد.
😭😭😭😭
اما آیا تا حالا آقا جانمان برایمان کاری نکرده است؟؟؟
عالم به فدایت.
شرمنده ام.
من خیلی شرمنده ام😭😭😭😭😭😭
🤲اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَليّٖكَ الْفَرَج
#فرهنگسرای_تخصصی_امام_مهدی_عج
🍀
eitaa.com/f_emammahdi
🌷 اگر یک نفر را به او وصل کردی، برای سپاهش تو سردار یاری...