﷽؛ 🌧 به کاخ سلطنت گفتا خلیفه با وزیران کای ابا جعفر ترا قصد خروج و انقلاب آمد ز روی افترا ، اوراقی آوردند کاینها را گرفتیم از غلامانت ، چه نزدت گو جواب آمد بگفتا : بارالها ! افترا بستند اگر بر من بگیر این دشمنان ، کاین افترا حقش عقاب آمد که ناگه کاخ گشتی زیر و رو ، کآن قوم افتادند خلیفه دید هر یک از خنازیر و کلاب آمد به پوزش معتصم بر دست و پا افتاد و تائب شد بگفت این کاخ ساکن کن ، که سخت این اضطراب آمد بگفتا : بارالها ! ساکن این قصر معلق کن که کاذب توبه کرد ، از تو قبول مستتاب آمد🌧 ✍ دیوان الادب، علامه محمد صالح حائری مازندرانی، ص 282 .