‹🇮🇷شهیدجهادعمادمغنیه🇵🇸›
از زمان ازدواج، خانه ما برای همه ناشناخته بود. شهید مصطفی هفت سال در کویت زندانی شد و سپس بازگشت و ش
یکی از همراهان سید تعریف می‌کرد زمانی که  از یکی از نقاط جبهه به سمت لاذقیه می‌رفتند، گربه‌ای را می‌بینند که در وسط راه لنگان لنگان می‌رود.. سید با اینکه راه امن نبود، دستور داد خودرو را نگه دارند ؛ به همراهان گفت: از تن ماهی و آب که همراه داشتیم، چیزی مانده است؟ گفتند بله. سید به آن حیوان اندکی نان و تن و آب دادند و از راه دور کردند و سپس سوار ماشین شدند و به راه خود ادامه دادند..🌱 سید بسیار بسیار مهربان بود..🌸 با اینکه یک فرمانده نظامی بود، اما عاطفه سیالی داشت..🌹 🌿 ✌️🏻