انسان اگر به آن چیزی که مطلوب حقیقی و واقعی اوست برسد آرام میگیرد.
انسان در واقع و در عمق ذات خودش سرگردان نیست. این سرگردانیها ناشی از این است که آن حقیقت را به صورت مبهم میخواهد و برای رسیدن به او تلاش میکند، به یک چیزی میرسد خیال میکند این همان است، ولی یک مدّتی که از نزدیک او را بو میکند طبیعت و فطرتش او را رد میکند، میرود سراغ چیز دیگر، و همین طور.
این است که اگر به آن مطلوب حقیقی برسد به سعادت حقیقی- که سعادت حقیقیاش قهراً آرامش به همان معنای فوق همه چیز است- به آرامش حقیقی میرسد.
این است که قرآن میفرماید:
«الَّذینَ امَنوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلوبُهُمْ بِذِکرِ اللهِ»
(فطرت، ص۱۱۶)