💠
💠
#اولین طلبهای که شناختمش، بابا بود. البته اولها فقط بابا بود؛ بزرگتر که شدم فهمیدم بابایم طلبه هم هست و هر بابایی طلبه نیست!
ولی خب بههرحال بابا اولین تصویر ذهنی من از طلبه جماعت را درست کرد.
طلبگی بابا برای من کم سن و سال، لباسش بود که همهجا - حتی عروسی- میپوشید، عمامه پیچیدنهای خانوادگی، سه تا قفسه کتاب سخت و پیچیده، ساعتهای مطالعه و نوشتن، و تبلیغ رفتنهای محرم و صفر. و البته کمی که بزرگتر شدم، نگاههای کنجکاوی که در سفرهایمان به شهرستان و خانه مادربزرگ نصیبم میشد.
بابای طلبه داشتن خوب بود؛ چون هیچوقت دست یا صدایش روی ما بلند نمیشد، تحقیقهای مدرسه را از روی کتابهایش مینوشتم، همه سوالهایم را جواب میداد، خودش برایمان کامپیوتر خرید و یادمان میداد، کنارش که راه میرفتی با آن عبا و قبایی که باد بهشان میزد از همه باباها متفاوت بود، و هر جا میرفتیم همه به «حاجآقا» احترام میگذاشتند و ازم میپرسیدند: تو دختر حاجآقایی؟
https://eitaa.com/yekkhanometalabe
👶🏻جینگیلی ها 👶🏻👇
https://eitaa.com/joinchat/855638179C7cd8548bee