🥀 ❤️ نامه‌ای دردناک بعد از شلیک گلوله سمینوف درهشتمین روز کمین‌ گلوله تک تیرانداز نشست وسط دو ابروی رستم علی و پیشانیش رو شکافت.. صدای یا زهرایش بلند شد و مغزش پاشید روی تنم و کیسه های کمین با پشت سر آرام نشست روی زمین .. سریع عکس گرفتم‌ به سه ثانیه نکشید که شهید شد.. 🌹 فرمانده نامه را باز کرد. از طرف همسرش بوده.. رستم علی جان امروز پدر شدی عزیزم. نمیدونی چقدر قشنگه.. بابا ابوالقاسم اسم پسرت رو گذاشته مهدی. عین خودته کشیده و سبزه.. کی میایی عزیزم ؟ از جهاد اومده بودن پی ات. میخوان اخراجت کنن خنده ام گرفته بود. مگه بهشان نگفتی که جبهه ام ؟ گفتند بخاطر غیبت اخراج شدی مهم نیست.. وقتی اومدی دوباره سر زمینی کار میکنی. این ذره حقوق کفاف زندگی مون رو نمیده.. همون بهتر که اخراجت کردن.. عزیزم برگرد دلم برات تنگ شده 😭 💔 🥀🌙 🥀@KASHKOOLMAAREFAT🥀