خاطره ي خنده دار از يكي از رزمندگان از دوران اسارت : خوب در دوران اسارت تقريبا همه سعي مي كردند نامه اي بنويسند و براي خانواده شان بفرستند. بين بچه هاي اسير هم عده اي كم سواد و بي سواد بودند كه مي گفتند نامه شان را يكي ديگه بنويسه برای اون روز ها هم براي ما چند تا كتاب آورده بودند در زندان از جمله نهج البلاغه . يه روز ديديم يكي از بچه هاي كم سواد اومد گفت من يك نامه از نامه هاي حضرت علي رو از نهج البلاغه كه خيلي هم بلند نبود نوشتم رو اين كاغذ براي بابام. ببينيد خوبه. گرفتيم ديديم نامه ي امير المومنين به معاويه است كه اين رفيقمون برداشته براي پدرش نوشته كلي خنديديم. 🔷 را همراه با طنز ، سرگرمی ، معما آهنگ حماسی ، ترفند ها و جملات انرژی بخش دنبال کنید @labghand_abad