داشتم
به این فکر میکردم که.....
✍ اگر رهبر انقلاب
از تصمیم دولت بر افزایش
قیمت بنزین حمایت نکرده بود چه اتفاقی میافتاد؟
کاری به مجلس، قوه قضائیه و ... ندارم؛
بیشتر خودم رو حلاجی میکردم. اگه این حمایت صورت نمیگرفت من خودم یکی از معترضین بود. به اندازه کافی دلیل تو این ۶ سال برام وجود داره که من رو توجیه کنه که باید به عملکرد این دولت اعتراض کنم و خب بنزین بهانه خوبی بود.
اما بیشتر که فکر میکنم
میبینم حقیقتا اگر من و امثال من وارد این اعتراضات شده بودیم، بهترین بهره را ضد انقلاب و دشمن میبرد. صف اعتراضات دیگه از یه تعداد اوباش معلوم الحال تبدیل میشد به جمعیت چند صد هزار نفری. این وضعیت میشد بهشت منافقان و ارازل و اوباش. تخریب اموال عمومی و کشته سازی راحت تر میشد. و از همه بدتر اینکه همه این رفتارها به اسم ما بچه حزب اللهیها نوشته میشد.
در این میان برا مردم هم سخت میشد که تشخیص بدن چه خبره؟ کی حقه کی ناحق. چون دشمن به راحتی مخفی میشد. مگه خودیتر از بچههای انقلاب تو بین مردم وجود داره؟ وقتی مردم ما رو تو کف خیابون ببینن به راحتی نمیتونن بپذیرن که صحنهگردان این وقایع دشمن و سرویسهای جاسوسی اونهاست. عمری ما به مردم گفتیم مراقب دشمن باشید و تو وقایع مختلف دست دشمن رو بهشون نشون دادیم. مردم این انتظار رو ندارن خودمونم این اشتباه رو انجام بدیم. اگه هم اشتباه کنیم، به این راحتیا قبول نمیکنن که داریم چنین خبط بزرگی رو انجام میدیم و شدیم بازیچه دشمن.
تا کی میخواستیم کف خیابون باشیم؟
ما بچه حزب اللهیا مدلمون اینطوره که یا وارد کاری نمیشیم یا اگه شدیم تا تهش میریم. قطعا زمان میبرد ولی تهش دولت رو مجبور میکردیم بنزین رو برگردونه به حالت قبل.
ولی آیا کار درست میشد؟
این تازه اول بدبختی است. دولتی که این همه بیکفایتی به خرج داده تازه براش بهانه برای عدم پاسخگویی پدید اومده. چطوری؟ با این جمله که ما خواستیم کار کنیم ولی اینا نذاشتن. یا حتی این رو هم نگه و این موضوع رو بهانه نکنه، همینطوریش این دولت فشله تا بمونه به اینکه یه تصمیم گرفته باشه و مجبور باشه به عقب نشینی. حتی شاید مجبور به استعفا هم بشه که اگه کار به اینجا میرسید، روزهای به شدت سختی رو باید تجربه میکردیم؛ چرا که دشمنان منتظر چنین موقعیتی هستن. اینا از گرون شدن بنزین اینطوری استفاده میکنن و اینطوری آشوب ایجاد میکنن، حالا اگه کشور با بیدولتی مواجه بشه، دست رو دست میذارن؟ تازه کار اصلیشون شروع میشه. انتخابات مجلس رو با چالش ایجاد میکنن. دولت هم که سر کار نیست. یعنی کل مملکت رو به لحاظ سیاسی دچار سکته مغزی میکنن. دولت نباشه کی میخواد انتخابات مجلس رو برگذار کنه؟ یا اگه برگذار کنه کی نتایج رو قبول میکنه؟ سال 88 که انتخابات در شرایط عادی صورت گرفت، یه عده نتیجش رو قبول نکردن و اون همه هزینه برای کشور ایجاد کردن. آیا تو شرایط فعلی، هر فردی رأی بیاره، جامعه قبول میکنه؟ خصوصا اینکه امکان رأی آوردن یه فرد انقلابی بالاتره. آیا کسانی که به روحانی رأی داده بودن یا کسانی که تو 88 به میرحسین رأی داده بودن، به این سادگیا این رو قبول میکنن؟ ابدا اگر قبول کنن. این یعنی فاتحه جمهوریت رو باید خوند. این یعنی سالهای سال ایران روی خوش به خودش نبینه.
وای اگر این دولتی که
هیچی برای از دست دادن نداره هم بشه یه سر بازی. شروع کنه به هوچیگری و فرافکنی. شروع کنه به ساختارشکنی. چرا نباید این کار رو بکنه؟ این قماش دورَشون تموم شده ولی از قدرت سیر نشدن. به هر طریقی که شده میخوان خودشون رو سرکار نگه دارن. لذا هر کاری از دستشون بر بیاد ممکنه انجام بدن. وای اگه دست بذارن رو گسلهای اجتماعی، کما اینکه سابقهاش تو انتخابات وجود داشت و برای رأی گرفتن از مردم رو قومیتها و اختلافات مذهبی مانور دادن. مگه دیگه میشه جمع کرد؟ وحدتی که تو جامعهاس، با یه سخنرانی میتونه دود بشه بره هوا.
البته همه اینا جمع میشد.
نظام اسلامی بیدی نیست که با این بادها بلرزه. اما با چه هزینههایی؟ اما در چه زمانی؟
واقعا ممکن بود
با دست خودمون شرایطی رو برای کشور پدید بیاریم که از فکر کردن بهش هم وحشت میکنم.
اگه این اتفاقات نیفتاد،
اگه ما خودمون رو سریعا ترمز اعتراضات رو کشیدیم و از قاطی شدن تو جمعیت اختشاشگر منع کردیم، همش به خاطر سخنرانی رهبر بود.
ممنون سید
که حواست به همه چیز هست.
ممنونم سید که هستی و با یه اشاره مملکت رو از افتادن تو ته دره نجات میدی.
خدایا شکرت که رهبری چون سید علی داریم و باید افتخار کنیم که در عصر خامنهای زندگی میکنیم.
کسی که از آبروش گذاشت تا من بچه حزب اللهی خطا نکنم.
کسی که با هوش سرشارش و حکمت علویش با یه سخنرانی کوتاه تمام نقشههایی که دشمن کشیده بود رو نقش بر آب کرد.
خدایا فقط یه چیز میتونم بگم
سایه این سید رو از سر ما کم نکن
"محمد مفید