بعد از افطار، دوباره به نماز ایستاد! آن‌شب مرتب نماز می‌خواند، و حال عجیبی داشت. ام‌کلثوم دخترش به ایشان گفت: پدر؛ این چه حالی است که امشب در شما می‌بینم؟! فرمود: _وَ اللَّهِ مَا کَذَبتُ وَ لَا کُذِبتُ _وَ إِنَّهَا اللَّیلَهُ الَّتِی وُعِدتُ به خدا قسم! هرگز دروغ نگفتم؛ و کسی به من دروغ نگفت!! و امشب همان شبی است که به من وعده داده شده است...! و بعد دعا کرد و فرمود: " خداوندا؛ مرگ را بر علی مبارک کن " بعد فرمود: دخترم؛ صبحِ امشب پدرت شهید خواهد شد... | منتهی‌الامال،ج۱،ص۱۷۲