رفتی از محفل ما ای پدرم خون شد از غم دل ما ای پدرم پدرم رفتی و ما یتیم شدیم بعد تو بی کس و دل دو نیم شدیم من به قربون تو و مهر و وفات من به قربون تو و عشق و صفات رفتی ای پدر به دیدار خدا شده از دوری تو خون دل ما خونمون بی تو دیگه نور نداره از در و دیوار اون غم می باره چهل روزه جمال ماهت ندیدم حرف های خوب و شیرینت نشنیدم همدم و مونس و نازنین ما یار ما ، یاور ما ، امین ما بابا جان من به فدای سخنت شده در زیر لَحَد از چه تنت به سر قبر تو من گل می زارم تا بدونی که چه قد دوست دارم ز خدا روح تو شاد ای پدرم رحمت حق به تو باد ای پدرم محمدمبشری