خاطره ای از شهید مدافع حرم سیدرضا طاهر: توعروسی ها شاید کمتر از این اتفاق بیفتد، اما رضا این بار هم خاطره ای زیبا ازخودش رقم زد. مولودی خوانی مداح هاکه تمام شد،آقا رضا آمد و گفت : سرظهر است، دوست دارم روز عروسی ام با رضایت خدا همراه باشد.همان شد که بساط نماز جماعت را راه انداخت. مهمان ها هم استقبال کردند. بعدها بعضی مهمان ها که ما را می دیدند می گفتند: احساس می کنیم وقتی مجلس عروسی سید رضا را ترک می کردیم در دلمان آرامشی شیرین حاکم شده بود.