『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
⬆️⬆️ ✍به #روایت‌حسین‌محمدی‌مفرد ( #غواص خط شکن لشکر ۵ نصر) #خاطرات_شـ‌هــدا #پارت_اول 🌾 #عملیات‌
🍃این فکر عجیب زیاد طول نکشید که با دیدن ماشینهای عراقی فهمیدم که هنوز در دنیا هستم چون در بهشت ماشین نیست لااقل ماشین عراقی نیست😁 تلاش کردم تا بلند شوم و به عقب بروم ولی توان حرکت نداشتم. بر روی زمین چهار دست و پا راه افتادم تا به برادری رسیدم آقای مهدی سبزبان. گفت: کجا می روی؟ گفتم: می روم داخل کانال تا به عقب بروم گفت کانال را بسته اند و راهی برای رفتن نیست. گلوله به پایش خورده بود و از هر دو پا محروم بود گفتم: پس چکار کنیم؟ گفت: بهتر است در جای مخفی شویم تا فردا نیروهای کمکی بیایند. 🌾داخل اولین سنگر رفتیم و مخفی شدیم طولی نکشید که عراقی‌ها از حضور ما مطلع شدند و به داخل سنگر آمدند. آقای سبزبان که در مدرسه رضوی استان قدس درس خوانده بود عربی بلد بود. گفت: عراقی ها دارن مشورت می کنند که بیایند داخل یا نیایند. اجازه بدهیم چون اگر شب اسیر کنند زنده نمی مانیم و خواهند كشت بهتر است تا صبح مقاومت کنیم. این شد که با تک تیر زدن و مقاومت تا صبح در سنگر ماندیم. صبح عراقی ها وارد سنگر شدند و با کتک زدن اسیرمان کردند. ولی عجب مهمان نوازی کردند خدا قسمت نکند. اینها را گفتم تا ذهنتان را آماده کنم تا بدانید ۴ چه شرایط و وضعیتی داشت بعد از وقتی از بیمارستان نظامی که نمیدانم در کدام شهر بود با اتوبوسی که بجای صندلی تخت داشت جهت حمل بیمار به سمت زندان می رفیتم. 🍂در همان اتوبوسی که بود و محسن میرزائی و... نزدیک یک پادگان نظامی دو اسیر با لباس غواصی سوار اتوبوس شدند. یک نفر جلوی اتوبوس نشست و یک نفر هم عقب آمد و کنار من نشست خیلی زود با هم ارتباط برقرار کردیم، هر چند که از نظر نظامی کاملا اشکال داشت. چون هر کسی که به جمع ما ناشناس می آمد احتمال داشت باشد که از طریق داشت به ما تحمیل می شد ولی چهره این عزیز آنقدر جذاب بود که نیازی به تفکر نداشت این کسی نبود جز شهید بزرگوار .🌸 🍃پرسیدم از کجا آمدی؟ گفت: من تازه اسیر شدم. گفتم: تازه سه روز است که عملیات تمام شده کجا بودی تا الان؟ گفت: در مخفی شده بودم ولی دیگر توانم تمام شد و از بی حالی روی آب آمدم و اسیر شدم.🍂 ❣یک گلوله به دست چپ قسمت نزدیک به مچ خورده بود و یک گلوله به بالای ابروی چپ ایشان که کمی داخل رفته بود و در بالای ابرو گیر کرده بود و داخل سر فرو نرفته بود که خود جای تعجب داشت.... …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄