سیرت واقعی
قربانعلی به وجود امام خمینی (ره) عشق می ورزید و برای دیدار ایشان لحظه شماری می کرد. یکبار توفیق حاصل شد و او به دیدار خصوصی حضرت امام (ره) نائل گردید. هنگامیکه به سوی اطاق قدم برمی داشت، هر آن طپش قلبش بیشتر و آتش وجودش سوزان تر می شد. به ورودی اتاق رسید اما ایستاد و جلو نرفت، همه همراهان از عشق او به دیدن روی امام آگاه بودند و از این عمل قربانعلی متعجب شده بودند. «چرا داخل نمی شوی؟ مگر نمی خواستی ایشان را ببینی و به دست بوسی شان بروی ؟» قربانعلی سر به زیر انداخت و آهسته گفت: «می ترسم امام چهره واقعی مرا ببینند و به سیرتم پی ببرند. من از سیرتم شرمسارم و نمی خواهم امام ناراحت شوند …»
#شهیدقربانعلیعرب