✍به بداخلاقی مشهور بود، از زندگی لذّتی نمی برد و دیگران را هم عذاب میداد. ورشکست که شد تصمیم گرفت خود کشی کنه. به خودش گفت: بچّه های کوچیکت هم هیچ خاطرۀ خوبی از تو ندارن. تصمیم گرفت روز آخر زندگیش خاطره ای خوب به جا بگذاره. سر راه شیرینی خرید 🍰🍰🍰و رفت خانه و بچّه هایش را با محبّت صدا زد. بچّه ها دویدند و با ذوق فریاد زدند: مامان، بابا برامون شیرینی خریده.😍❤️💛💚💝🎂🍭 روز که تمام شد، او با یک خانوادۀ شاد روبرو بود که با آنها احساس خوشبختی می کرد.💖💚👨‍👩‍👧‍👦 سالها گذشت و او هر وقت میخواست با کسی بداخلاقی کنه، به خودش یادآوری می کرد: «شاید این آخرین خاطرۀ او از تو باشه.» 📝 eitaa.com/Kelasecherahejab