شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد ،
زنده در گور غزلهای فراوان باشد ؛
نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت ،
نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد ؛
سایه ی ابر پی توست دلش را مشکن ..
مگذار این همه خورشید هراسان باشد :)
مگر اعجاز جز این است که باران بهشت،
زادگاهش برهوت عربستان باشد..
چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی ست،
تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد :))
فکر کن فلسفه ی خلقت عالم تنها ،
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد :))♥️