👈 منزل مدافع حرم شهید مهدی جودی ثانی
👨🏼🦳 پدرشهید:
✍🏻 شهید متولد سال۶۲ بود و در شُرُف عقد بود که به شهادت رسید.🥀
سال۹۴ در خواست اعزام به سوریه کرده بود که با کسب رضایت از پدر و در نهایت رضایت مادر، شاد وخوشحال راهی سوریه می شود. مادرش میگفت رضایت را به خاطر اینکه فردای قیامت نزد حضرت زینب (س) شرمنده نباشد داده است.❣️
✍🏻 همزمان با شهادت شهید در مشهد بنا بر قول پدر، آسمان در آن لحظه طوفانی🌫 بود که پس از باران شدیدی رنگین کمان🌈 زیبایی پدید می آید که نشان از شهادت پسرش میدهد و پس از شنیدن ساعات شهادت پدر یادش می آید همان لحظه این رنگین کمان پدید آمده بود.🥺😍
✍🏻 فردای همان روز بنا بر صحبت مادر شهید, سید مهدی تماسی نگرفته بود که همان روز از ارتش تماس گرفتند و خبر شهادت را میدهند.😓
سیدمهدی با نوای آهنگران خو گرفته بود که همین، جرقه ای شده بود برای اعزام ایشان...
📝 درابتدای اعزام، ابتدا در تدارکات مشغول شد ولی با اصرارهای فراوان به خط مقدم رفته و در توپخانه بکار گرفته می شود.
✍🏻 پدر سیدمهدی میگوید او به نیت امام رضا(ع) با نام مستعار رضا میرود وهشتمین شهید ارتش بود. طبق وصیتش در وصینامه خود میخواهد مانند اربابش اربا اربا شود و همینطور هم میشود که در حلقه دشمن محاصره شده و با برخورد خمپاره در کنارش بدنش تکه تکه میشود...💔💔
پدر و مادر در هنگام شنیدن خبر شهادت شکر گزاری کرده و سپاس خدا بر لب داشته اند و میگویند هرگز گله و شکایتی نداشته اند چرا؟ چون
"با خدا معامله کرده اند".☝️
✍🏻سرانجام، در تاریخ ۹۹/۳/۱۵ ابتدا به تهران اعزام شده بود و پس از ۳روز به سوریه که بعد از ۳۵روز در منطقه سین در استان تدمر به شهادت رسید.
✍🏻 حالا مادر وقت دلتنگی با سیدمهدی حرف میزند و با وی درد و دل می کند و شبهای جمعه و شبهای مقدس مثل شب قدر کنار عکس پسرش به دعا و مناجات میپردازد.
🚦خصوصیات اخلاقی
●قبل از رسیدن به سن تکلیف واجباتش را مثل روزه و نماز انجام میداد.
●حرف وعمل شهید یکی بود و حرفهای خوب را در عمل نشان میداد؛ مثل کمک و یاری به دیگران.
●اهل مسجد و کمک به دیگران بود؛ طوری که گاهی مبلغی از حقوق خود را معین کرده و در پاکت گذاشته و به نیت امام رضا(ع) به سربازان نیازمند میداد و خیلی خوش برخورد و خوش رو بود.
●بسیار منظم وشجاع بود.
●قاری قرآن بود و با قرآن مانوس بود.
●کتب دینی و مذهبی را زیاد مطالعه می کرد.
●دوستانی از جنس خودش و مذهبی داشت که حتی بعضی اوقات آنها را ارشاد می کرد.
●اهل ورزش بود و گاهی با پدر تمرین کشتی می کرد.
●صندوق خیریه ای در منزل داشت که مبالغ جمع شده را برای دوستان خود در اهواز میفرستاد.
●بسیار مانوس با شهدا بود و کتابها و تصاویر شهدا زینت بخش اتاقش بود.
●در ایام محرم و صفر خود را وقف ابا عبدالله میکرد و در شهر درگز فعالیت زیادی در هیات داشت.
🌸 خواب پدر از سیدمهدی ایشان گفتند:
شبی خانمی را در خواب دیدم که به من گفتند چشمان پسرتان نزد ما امانت است (که اشاره به چشم پاکی و حیای سید مهدی داشته)
#برادران
#چهارشنبههای_شهدایی
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_سید_مهدی_جودی_ثانی
#کانون_خادمین_گمنام_شهدا
🆔
@KhGShohada_ir