[• 🙊 •] 🔻مراسم عزاداری مادربزرگ مامانم بود... تابستون بود خاله ام اومد شربت خنک بیاره برا خانوما: یه دفعه پاش رفت پشت یه چیزی همه‌یِ شربتا رو ریخت رو سر یه خانومی که داشت گریه میکرد😬 رنگ شربت قرمز بود خانومه کلا رنگش صورتی شده بود... ماام اینجوری 😐 بودیم تو اون شرایط. آدم نمیدونست بخنده یا گریه کنه 😂 (2) ─═┅✫✰🎈✰✫┅ 🤭ارسال سوتے : 📲• @mahdia_998 . . [ از خندھ نَمیریم‌ صلـوات😂✋🏻 ] 📩| Eitaa.com/Khadem_Majazi