من کلمه تربیت را از نظر مفهوم دین نفی میکنم.🔰 البته اصطلاحات ارزشمندی است و گاهی هم در معانی خوبی استفاده میشود. این کلمه در قرآن کریم به این معنی بکار نرفته است. ما تعبیری نداریم که پیامبران ما، مربی هستند. برخی از شقوق تربیت را در مفاهیم دینی داریم: آنجایی که از کلمه ی رب و ربوبیت الهی استفاده میشود. چون کلمه ی رب که تربیت هم از آن گرفته شده، یک نوع جبر و سلطه ای در آن وجود دارد که بین انسانها در متون اصلی ما این کلمه استفاده نشده است. از کلمه هدایت استفاده شده است. از کلمه ی رشد استفاده شده است. حتی از کلمه تزکیه و تعلیم استفاده شده است. این ها همه کلمات خوب و قشنگی هستند اما کم کم رایج شده است. 📝کلمه تربیت اگر بخواهیم به لغتش مراجعه کنیم، کلمه ای است که زیاد برای این مفهومی که ما بکار می بریم مناسب نیست. مثلاً کلمه تربیت درباره ی گل و گیاه درست است. چون بی اختیار و بی اراده هستند و آنها را تربیت میکنیم. تربیت درباره کودک شیرخوار درست است. چون هنوز اراده و آگاهی و استقلال ندارد. شما با او تعاملی ندارید و حالت یکطرفه است. تربیت درمورد خداوند متعال هم درست است. او اداره کننده ی عالم است. مقدرات عالم را او تعیین می فرماید. ولی درباره ی انسان و روابط انسانی تاثیر گذاری هایی که نامش تربیت قرار گرفته، یک غلط مصطلح است. در عین حال ما می پذیریم. حالا چرا این را مطرح کردیم؟ برای اینکه رشد دادن یک انسان یا کمک کردن به رشد یک انسان، باید همراه نوعی آزادی باشد، همراه نوعی توجه، نوعی توجه او و متربی باشد که من هم از این غلط رایج استفاده میکنم. اینجا دیگر نمی شود کلمه تربیت را استفاده کرد. هدایت کردن که معنای سوق دادن بیشتر دارد، نشان دادن، معنا دارد و حتی در هدایت آنجایی که انسان می خواهد دست کسی را بگیرد و به مقصد برساند💥