یکی دیگر از شرایط یا ویژگیهایی که برای کسب آمادگی روحی در شبهای قدر لازم است، این است که برای خودت هیچ خوبیای قائل نباشی. مثل کسانی در شب قدر حضور پیدا کن که در پروندۀ خودشان هیچ خوبیای نداشتهاند و فقط بدی و گناه داشتهاند. فکر کن که اگر همیشه گنهکار بودی و هیچ ثوابی نداشتی، در شب قدر چگونه درِ خانۀ خدا میرفتی؟ چقدر با انکسار و تضرع و با دست خالی درِ خانۀ خدا میرفتی؟ الان هم همانطوری درِ خانۀ خدا برو.
علامت صفای باطن این است که در گذشتۀ خودت هیچ خوبیای نبینی. البته خیلی سخت است که انسان برای خودش هیچ خوبیای نبیند. ولی اگر یکمقدار تأمل کنیم، انشاءالله به این موضوع میرسیم که در گذشتۀ خودمان هیچ خوبیای نبینیم و به جایش، بدیها و گناهان خودمان را ببینیم.
نگویید: «ما که عرق نخوردهایم، چاقو نکشیدهایم، بینمازی نکردهایم، و خیلی از گناهان را انجام ندادهایم!»
منظور ما هم این نیست که این گناهانی که مرتکب نشدهاید را به خودتان نسبت دهید. ولی ما کارهایی انجام دادهایم که خدا از ما (در حدّ و اندازۀ خودمان) انتظار نداشته است. چه بسا خدا از آن آدم چاقوکش، انتظار داشته که چاقو بکشد(به خاطر شرایط و فضای تربیتیای که در آن قرار داشته است) و چه بسا اگر ما یک ترک مستحب یا انجام مکروه داشته باشیم، به اندازۀ چاقوکشی آن فرد، در نزد خداوند، غیرقابل قبول و بد باشد.
علامت دیگر صفای دل، این است که برای آیندۀ خودت به چیزی جز خدا تکیه نکنی و اصلاً برای خودت، آینده نبینی. مثلاً فرض کنی که برگۀ بیماری سرطان را به دست تو دادهاند و گفتهاند که دیگر کار تو تمام است و رفتنی هستی.