🌙حکایت اول که خیلی سعی کردیم خلاصش کنیم
ِ مردی که در عشق حضرت علی (ع) سوخت❗
شرح عاشقی شیخ جعفر مجتهدی🌺
حکایت زندگی این مرد خدا بسیار زیباست که خلاصه آنرا میخوانید
وقتی در میانههای عمرش کسی پیدا شد که حاضر بود علم کیمیای خود را به وی ارزانی دارد آن را گرفت و به آب انداخت؛ چون کیمیایی برای او کیمیا بود که نشانی از محبت اهل بیت (ع) در آن وجود داشته باشد.
او میگوید: کیمیا را در آب انداختم و رو به سوی گنبد حضرت سیدالشهدا (ع) عرض کردم: کیمیا درد مرا دوا نمیکند. جعفر، کیمیای محبت شما اهل بیت را میخواهد!
آری! آن را گرفته و به آب میاندازد تا دیگر بار نشان دهد که از کرده خویش در روزگار جوانی پشیمان نیست و اگر هزار بار هم به کیمیا برسد باز کیمیای حب اهل بیت را انتخاب خواهد کرد.
نقل شده است که این واقعه یکی از امتحانات سلوکی ایشان بوده و بعد که سربلند از آن بیرون آمد، مورد تفضلات خاصه حضرت قرار گرفت
طبق رؤیایی که از علامه فقید محمدتقی جعفری نقل میشود، امام حسین (ع) شیر و شیرابه فیوضات هستی است. یکی از نزدیکان استاد هنگام تشرف به بیتالله الحرام نیت میکند طوافی نیز به نیابت از ایشان به جا بیاورد. او این کار را انجام میدهد و ثوابش را به روح استاد هدیه میکند، آنگاه به محل اقامت خود رفته، استاد را در خواب میبیند. علامه در عالم رؤیا به او میگوید: هستی مثل سماوری است که شیر آن حسین (ع) است.
در اینجا سلوک آقای مجتهدی وارد مرحله حساسی می شود و به اعتکاف در مسجد سهله رهنمون می گردند ، ایشان در این مورد می فرمودند :
در نجف به دستور حضرت مولا علی (ع) راهی مسجد سهله شده و مدت هشت سال به طور مداوم، در آنجا معتكف گردیدم و به جز تجدید وضو و تطهیر از مسجد خارج نمیشدم. در پایان این مدت از طرف حضرت امیر (ع) و آقا امام زمان (روحی فداه) عنایت زیادی به من شد.
بعد از آنکه به دست حضرت امیر ع تمام ریاضتها را کشیدم و همه چیز را به لطف اهل بیت ع به دست آوردم ، طالب آن شدم که جمال حقیقی و دلربای حضرت مولا علی ع را زیارت کنم
بعد از مطرح کردن این تقاضا فرمودند :
اگر بخواهی جمال حضرت را زیارت کنی تمام زحمات و نتایجی که به دست آورده ای از بین خواهد رفت
عرض کردم مسئله ای نیست ؛ ارزش یکبار مشاهده جمال دلربای حضرت مولی بیش از هر چیزی است ، باز فرمودند :
حضرت امیر (ع )صحنه های زیادی دارند ، صحنه جنگ ، صحنه نماز که تیر را از پای مبارکشان بیرون کشیدند ، صحنه یتیم نوازی ، صحنه ناله های آن حضرت با چاه و غیره ... کدام صحنه را دوست داری ببینی ؟
دراین موقع با خود فکر کردم ، چگونه حضرت مولا را که شیر خدا می باشند ریسمان بر گردن انداخته و بر روی زمین کشیده اند ؟!
هنگامی که در خواست خود را مشخص نمودم ، ناگهان آن واقعه دلخراش تکرار شده و مشاهده نمودم که درب خانه مولا در حال سوختن است ودر آن ازدحام عده ای عمامه حضرت را به گردن مبارکشان انداخته و در حالی که ایشان را بر روی زمین می کشیدند به مسجد می بردند ، در آن غوغا سراسیمه به طرف حضرت دویده و عرض کردم :
یا امیر المومنین ع چه کنم ؟!
حضرت در همان حال سه مرتبه فرمودند :
الصبر ، الصبر ، الصبر، در این هنگام با مشاهده این اوضاع طاقت نیاورده ، صیحه ای زدم و بی هوش بر زمین افتادم و بعد از آن به مدت سه شبانه روز گریه می کردم و اصلا خواب و خوراکی نداشتم ، تا اینکه به حرم حضرت امیر ع مشرف شده و عرض کردم سیدی و مولای ، دیگر تحمل ندارم و در حال مردن می باشم ، که به عنایت حضرت به حال اول بازگشتم .
پس از آن متوجه شدم تمام زحماتم از بین رفته و هیچ قدرت و نیرویی ندارم ، اما حضرت فرمودند :
@KhanevadehMontazeran
شیخ جعفر؛ حال که طالب جمال ما شدی و در این راه از تمام زحماتی که کشیده بودی گذشتی ؛ در عوض به کارها و کلام تو اثر خواهیم بخشید و در هر مشکلی که به ما رجوع کنی و از ما مدد خواهی آن را برطرف خواهیم کرد .
آقای مجتهدی علاوه بر چندین سال اقامت در نجف اشرف هفت سال در کربلای معلی نیز اقامت داشته و در بازار بین الحرمین در قیصریه اخباریها به شغل کفاشی مشغول بوده اند ودر این مدت در حجره ای فوقانی در صحن مطهر حضرت سید الشهدا (ع) مقابل ایوان طلا سکونت داشته و سراسر شب را در آنجا به عبادت و توسل مشغول بوده اند و مدتی که در کربلای معلی بسر می بردند هر روز به زیارت دوطفلان مسلم ع مشرف می شده اند .
می فرمودند :
در ایامی که در کربلای معلی ساکن بودم هر روز صبح قبل از اینکه به محل کار خود بروم ، کنار رود فرات رفته و به آب نگاه می کردم و به یاد عطش و مصائبی که در روز عاشورا بر امام حسین (ع) و اولاد و اصحابشان وارد شده بود ، به حدی می گریستم که از تاب می رفتم ، سپس به حرم مطهر مشرف می شدم و بعد از زیارت به صحن مبارک می رفتم و در آنجا مشغول توسل و گریه می شدم ، آنگاه به محل کار خود می رفتم .