🍃💜🍃💜🍃💜
💜🍃💜🍃💜
🍃💜🍃💜
💜🍃💜
🍃💜
💜
#خاطره_سفرمنبهآنسویاقیانوس
#زندگیزهراوعلیدرایران
کوثر کوچولو تحت معالجه بود.
زیر نظر دکتر در رفت و آمد بودیم. خیلی ضعیف تر از اونی که فکر میکردیم بود.
مادر و بقیه بهم میگفتن برید بدیدش به بهزیستی ، اونها باید تعهد میدادند که بچه سالم بهتون تحویل بدهند.
منم بهشون میگفتم:بیماری قلبی کوثر مشخص نبوده ، به مرور متوجه شدیم.اون ها هم احتمالا کاملا بی اطلاع بودند.
مادر شوهرم و مادر خودم میگفتند بچه مریض چه فایده داره نگهش داشتید برید تحویلشون بدید ولی من دلم نمیومد.
بچه گناه داشت و نیاز به مراقبت داشت.
من از تمام وجودم براش مایه میذاشتم.میگفتن اگر عمل کنیم احتمال خطرش بسیار بسیار زیاد هست و باید بزرگ بشه تا بشه عملش کرد.
مشکل قلبیش طوری شده بود که پمپاژ خون به مغزش به مشکل میخورد و روی سیستم مغزیش اثر گذاشته بود.
یه شب تا صبح بالا سرش نشستم و گریه کردم و دعا خوندم .واقعا دلم نمیومد این بچه این طوری سختی بکشه
دو سه روز بعد تو آشپزخونه بودم که متوجه شدم خوابش خیلی طولانی شده اومدم بالا سرش .دیدم صورتش کبوده ، هرچی تکونش دادم بیدار نشد.
کوثر بیچاره دووم نیاورد. خدا نمیخواست این بچه سختی بکشه .
اون روزها کارم فقط گریه بود حال روحیم خیلی بد بود.
ولی آدم مجبوره به زندگی کردن.دو سه ماهی گذشت و من داشتم زندگیمو میکردم که متوجه شدم وضعیتم تغییر کرده.
اکل باور نکردم ، بدون اینکه علی متوجه بشه رفتم و آزمایش دادم نتیجه آزمایش مثبت بود.
باور نمی کردم .هیچکس باور نمیکرد
به علی که گفتم ،اونهم باور نکرد ولی گفت از خدا دور نیست.
مجددا برای اطمینان رفتم ازمایش و بعد سونوگرافی کاملا درست بود.
ما صاحب اولاد شده بودیم.
روزهای سختی پشت سر گذاشته بودیم
میدونم که خدا بعد از هر سختی یه راحتی و دشواری به آدم ها هدیه میده.
گاهی باخودم فکر میکنم شاید خدا میخواست مارو امتحان کنه که ایا حاضر هستیم این بچه مریض رو نگه داری کنیم یا نه و اینجوری امتحانمون کرد.
شاید اگر علی نبود من هیچوقت دووم نمیاوردم.
الان فاطمه ما یک سالشه .
دعا میکنم همه ی اونهایی که صاحب فرزند نمیشن ، صاحب اولاد سالم بشن
بحق محمد و آل محمد
ارسالی از بهترین دوستم ❤️
💜🍃💜🍃💜🍃💜🍃
@Khoodneviss
💜🍃💜🍃💜🍃💜🍃