هی گیر می‌دادند و آخر سر هم راضی نشدند. پیغمبر گفت: «زن و بچه و جانتان را وردارید بیاورید تا ببینیم کدام بر حقیم.» صبح فردای ان روز پیامبر دست علی علیه السلام را گرفت و او را جلو انداخت و فاطمه عليهاسلام هم پشت سر پدرش راه افتاد. حسن و حسین هم از راست و چپ پدربزرگشان. پیامبر گفته بود: «وقتی دعا کردم شما آمین بگویید.» به محل مباهله که رسیدند، مسیحیان وقتی دیدند که پیامبر فاطمه عزیزش را در معرض نفرین آنان قرار داده، عذر خواستند. فهمیدند که پیامبر دلش خیلی قرص است. آخر قرار نبود فاطمه سلام الله علیها اذیت شود. بعدا ورق برگشت. 📙 از کتاب: اقیانوس آرام ✍ نوشته: عید 🍃🌸 ✨خِیـٰـالِ وَصـْـلْ @KhyaleVasl