✅ تلخیص درس منطق مظفر ( ۵ ) 🔹تصور و تصدیق پس از آشنایی با تعریف علم، به یکی از تقسیم بندی های مهم آن می پردازیم: علم حصولی تصوری و علم حصولی تصدیقی.  برای درک مفهوم تصور و تصدیق مثالی می آوریم:   فرض کنید بر روی صفحه کاغذ مثلثى را می بینید. صورتی (تصویری) از آن در ذهن شما پدید مى‌آید که تا پیش از آن لحظه نداشتید. این صورت، در واقع علمِ شما به آن مثلث است،و این علم، «تصور» نامیده مى‌شود. این علم، یک تصور صِرف و تنهاست که هیچ جزم و اعتقادى را در پى ندارد. حال اگر به زوایای مثلث نگاه کنیم و مثلا یک زاویه قائمه ببینیم، از این زاویه نیز صورتی در ذهن پدید می آید که آن هم یک «تصور محض» است. سپس اگر بخواهید دو زاویۀ قائمه را با مجموع زوایاى این مثلث بسنجید،که آیا با یکدیگر برابرند یا نه؟ و در تساوى آن دو "شک" کنید،در این حالت نیز صورتى از نسبت تساوى میان آن دو در ذهن شما پدید خواهد آمد،که این نیز یک«تصور مجرد» است.   اما هنگامى که بر تساوى آن دو، برهان اقامه کنید. حالت جدیدى،متفاوت با حالات پیشین،در شما حاصل مى‌شود. این حالت عبارت است از:  ادراک مطابقت این نسبت با واقع،که مستلزم حکم نفس است. این حالت جدید، یعنى مطابقت با واقع، که آن را تعقل و ادراک کرده‌اید، همان علمى است که«تصدیق» نامیده مى‌شود. به عبارت دیگر می توان گفت که تصدیق مجموعه ای از تصورات جزئی است که برای مطابقت با عالم واقع، با یک حکم همراه است. (درست یا غلط بودن این حکم مهم نیست) و منظور از تصدیق، خودِ این حکم نیست بلکه آن ادراکی است که ما یک نسبت خبریه را با واقع مطابقت می دهیم. در مورد تصدیق گفته شده: تسمیة للشیء باسم لازمه الذی لا ینفک عنه. یعنی تصدیق به اسم لازمه خود نامگذاری شده است که از آن جدایی پذیر نیست. زیرا آن ادراکى که ملازم با تصدیق است، تصدیق نامیده شده است.   یادآوری: با توجه به آنچه آوردیم،دانسته مى‌شود که واژه‌هاى«تصور»،«ادراک» و «علم» همگى حاکى از یک معنا هستند و آن عبارت است از«حضور صور اشیاء نزد عقل». بنابراین،«تصدیق»نیز در واقع نوعی «تصور»است، اما تصورى است که حکم، تصدیق و قانع شدن نفس را به دنبال دارد.   در واقع براى آنکه تصور مجرد، یعنى تصورى که حکمى در پى ندارد، از تصورى که مستلزم حکم است جدا گردد، اولى را «تصور» نامیدند-چرا که تصور سادۀ محض و تنها است و لذا سزاوار آن است که واژه ی «تصور» بدون هیچ قیدى بر آن اطلاق شود- و بر دومى نام«تصدیق» نهادند؛ چرا که حکم و تصدیق را به دنبال دارد و این چنانکه گفتیم، از باب نامگذارى شىء به اسم لازمۀ آن است.  🔹اقسام تصدیق تصدیق بر دو قسم است:یقین و ظنّ بطورکلی مضمون هر خبر یا وقوع دارد یا عدم وقوع. توضیح اینکه وقتى خبرى بر انسان عرضه مى‌شود، یکى از این حالات چهارگانه براى او حادث مى‌شود:   1- یقین؛یعنى اینکه انسان مضمون خبر را تصدیق کند و احتمال کذب آن را ندهد؛ و یا آنکه عدم وقوع خبر را تصدیق کند و احتمال صدق آن را ندهد.  به دیگر سخن تصدیق آن است که انسان، وقوع و یا عدم وقوع یک خبر را صددرصد تصدیق کند و این برترین قسم تصدیق است.   2- ظنّ ؛یعنى اینکه انسان وقوع خبر را محتمل تر بداند، اما احتمال طرف دیگر را نیز بدهد. این قسم،پست‌ترین اقسام تصدیق است.   3-وهم؛یعنى اینکه انسان عدم وقوع خبر را محتمل تر بداند.   4-شک؛ و آن عبارت است از برابر بودن احتمال وقوع و عدم وقوع خبر.    نکته1:تصدیق فقط مرحله ظن به بالاست چون در این دو مرحله - ظن و یقین- هست که ما اذعان و حکم نفس را داریم. شک و وهم جزو اقسام تصدیق نیستند.   نکته2:ظن و وهم همواره تناسب معکوس دارند. یعنی به هر طرف یک قضیه که ظن پیدا کنیم، طرف دیگر آن وهمی می شود و بالعکس.   منابع:  - منطق علامه مظفر. ترجمه و اضافات، دکتر علی شیروانی. ج ۱ -شرح منطق مظفر، علیمحمدی خراسانی، ج ۱   تلخیص: نگین افتخاری  https://hawzah.blog.ir/ 🌺~🌺~🌺~🌺 ✅ 🔰🔰 🆔 @Kotob_howzavy