#دورکعت_قصه #حکایت
❗《حمید! هروقت قطار 🚞 پیچید، تو نپیچ》
خنده ام گرفته بود.😁 نامردی کرده بودند. قطار برای نماز صبح نگه داشته بود من رو بیدار نکرده بودند.😴
میدونستم نمیشه نماز 📿 رو در حال حرکت قطار خوند، ولی چاره ای نبود. نه میشد قطار رو نگه داشت و نه قبل از طلوع آفتاب 🌅 به مقصد می رسیدیم.
به زور قبله رو پیدا کردم و توی کوچه نمازم 🤲 رو بستم. حالا هروقت قطار می پیچد ↩️ من باهاش نمی پیچیدم؛ 😌 باید طرف قبله باقی می موندم.
✨ توضیح المسائل امام خمینی(ره)، مسئله ۸۸۰
📚دو رکعت قصه، رسول نقی ئی، داستان ۲۴
🦋⃟
@LabbaikYM🌱