عشق نیستی لعنتی ، چیزی بیشتر از عشقی ، مثل نفس مثل زندگی ، بسته به پنجره ی قلبم آویخته به بند دلم که مثل مشتی دوستت دارم روی دلم تاب می خوری و عطر می بخشی به پیراهن زندگی ام به ترانه ی قلبم ، عشق نیستی لعنتی چیزی بیشتر از عشقی مثل روح به تن ، مثل هوا به قلبم مثل باران به ساقه ی احساسم تو زندگی منی خدای من منی ، وجووود منی تو ادامه ی جان منی...