اشعث ابن قیس که بود(۱۱)
برایتان گفتم که بعد از رحلت رسول اکرم مرتد شدم، از دین خدا برگشتم و مبارزهٔ مسلحانه ای بر ضد دین خدا شروع کردم...
قبول دارم که کارم خیلی بد بود...
اما گاهی با خودم فکر می کنم خوب شد که از اصحاب سقیفه نشدم...
راه خودم را گرفتم و از جماعت ظاهر الصلاح سقیفه ای جدا شدم...
اگرچه سرنوشت، دوباره من را کنار آنان قرار داد...
اگر کار من معنای ارتداد می دهد کار آنها چه معنایی میدهد؟
حجه الوداع را یادم هست...
آن روزها تازه مسلمانی بودم...
حج را که برگزار کردیم، در راه بازگشت، صدایی بلند شد که رفتگان برگردند و بازماندگان در رسند که با آنان کاری بزرگ است.
همه چشم به دهان پیامبر دوختیم تا ببینیم این چه پیام مهمی است که برای شنیدنش در این صحرای داغ گرد آمده ایم.
و او علی را به امامت و جانشینی خود معرفی کرد به دستور خدا...
همه دیدیم و شنیدیم و چه تبریک ها و تهنیت های دروغین و چاپلوسانه ای هم که نگفتیم...
اما بعد از رحلت پیامبر، عهد ها فراموش شد و بیعت ها خاموش...
هرکس طبل منیّت خودش را زد...
من راه ارتداد ظاهر را در پیش گرفتم...
و عده ای راه ارتداد باطنی البته با ظاهری شیک و عوام فریب...
لباس خلافت را بر خود پوشاندند، علی (علیه السلام) را خانه نشین کردند و فاطمه (سلام الله علیها) را شهید...😭
سقیفه نشینان راه را برای امثال من تا انتهای تاریخ هموار کردند!😔
#داستان_تاریخی
#با_نهج_البلاغه
#اشعث_ابن_قیس
#جهاد_تبیین
@MFT_reyhanatonnabi 🖤