❄️ مرکز فرهنگی ❄️خانواده ❄️آذربایجانشرقی ❄️
#هفت_شهر_عشق #قسمت_دهم صبح شده است و اکنون مردم از مرگ معاویه با خبر شده اند. امیر مدینه همه را به
امیر مدینه، در مسجد نشسته است و مردم مدینه با یزید بیعت می کنند، امّا هر چه منتظر می ماند، خبری از امام حسین'علیه السلام' نیست. برنامه بیعت تمام می شود و امیر مدینه به قصر باز می گردد. مروان، نزد او می آید و به گزارش می دهد که امام حسین'علیه السلام' حاضر با بیعت با یزید نیست. اکنون پیک مخصوص یزید، آماده بازگشت به شام است. امیر مدینه نامه ای به یزید می نویسد که حسین با او بیعت نخواهد کرد. چند روز پس از آن، نامه به دست یزید می رسد. او با خواندن آن بسیار عصبانی می شود. چشمان یزید از شدّت غضب، خون آلود است و دستور می دهد تا این نامه را بنویسند:《از یزید، خلیفه مسلمانان به امیر مدینه: هنگامی که این نامه به دست تو رسید، بار دیگر از مردم مدینه بیعت بگیر، و باید همراه جواب این نامه، سر حسین را برایم بفرستی و بدان که جایزه ای بسیار بزرگ در انتظار توست.》 گستاخی یزید را ببین! او از امیر مدینه می خواهد که جواب نامه اش فقط سر امام حسین'علیه السلام' باشد. به راستی، چه حوادثی در انتظار مدینه است؟ وقتی این نامه به مدینه برسد، چه اتفاقی خواهد آفتاد؟ هم اینک، شب یکشنبه بیست و هشتم رجب سال شصت هجری است و ما در مدینه هستیم. نامه رسان یزید، با فرمان قتل امام در راه مدینه است. او باید حدود هزار کیلومتر راه طی کند تا به مدینه برسد. برای همین، چند روز دیگر در راه خواهد بود. امشب همه مردم مدینه در خوابند. امیر مدینه هم، در خواب خوشی است. خواننده عزیز! می دانم که تو هم مثل من خیلی نگرانی. چند روز دیگر نامه به مدینه خواهد رسید، آن وقت چه خواهد شد. آیا موافقی باهم به سوی حرم پیامبر 'صلی الله علیه وآله' برویم و برای امام خویش دعا کنیم؟ 🌙 💞@MF_khanevadeh