آن‌گاه امام عليه السلام به نكتۀ دوم اشاره كرده، مى‌فرمايد: «حوادثِ‌ عبرت‌انگيز، بيم‌دهنده و اندرزگوست»؛ (وَ الاِعْتِبَارُ مُنْذِرٌ نَاصِحٌ‌) واژۀ «اعتبار» به معناى عبرت‌گرفتن است ولى در اين‌جا به معناى حوادث عبرت‌انگيز مى‌باشد. اين حوادث، بشير و نذير است؛ حوادثى كه عاقبت كار ظالمان و ستمگران را نشان مى‌دهد، بيم‌دهنده و انذاركننده است و حوادثى كه پايان كار عدالت‌پيشگان و نيكوكاران را نشان مى‌دهد بشير و اندرزگوست. هنگامى كه از يك‌سو از آينۀ شفّافِ فكر استفاده گردد و از سوى ديگر از حوادث تاريخى و عبرت‌آموز پند گرفته شود به يقين انسان مى‌تواند در صراط مستقيم به‌سوى مقصد الهى پيش رود. قرآن مجيد، هم به تفكر اهميت فراوان داده و در آيات زيادى انسان‌ها را به آن دعوت نموده و هم تاريخ عبرت‌انگيز پيشينيان را در سوره‌هاى مختلف بازگو كرده است تا اسباب انسان‌ها كامل گردد. 💭 از آيات قرآن مجيد استفاده مى‌شود كه رابطۀ نزديكى ميان انديشيدن و عبرت‌گرفتن است. در آيۀ 176 سورۀ اعراف مى‌فرمايد: « فَاقْصُصِ‌ الْقَصَصَ‌ لَعَلَّهُمْ‌ يتَفَكَّرُون »؛ اين داستان‌ها را (براى آنها) بازگو كن، شايد بينديشند (وبيدار شوند)!». اميرمؤمنان على عليه السلام در حديثى در غررالحكم مى‌فرمايد: «كَسْبُ‌ العقلِ‌ الاعتِبارُ وَ الاستِظهارُ و كَسْبُ‌ الجَهلِ‌ الغَفلةُ‌ و الاغترِارُ؛ عقل، مى‌گيرد و خود را با آن تقويت مى‌كند ولى جهل به و غرور وامى‌دارد»