چهارم فرموده : هرگاه دنیا رو کرد بر قومی بپوشاند به ایشان محاسن غیر ایشان را و هرگاه پشت کرد بر ایشان برُباید از ایشان محاسن ایشان را. مؤ لف گوید: که این کلام شبیه است به کلام جدش امیرالمؤ منین علیه السلام که فرموده : ( اِذا اَقْبَلَتِ الدُّنْیا عَلی اَحَدٍ اَعارَتْهُ مَحاسِنَ غَیْرِهِ وَ اِذا اَدْبَرَتْ عَنْهُ سَلَبَتْهُ مَحاسِنَ نَفْسِهِ ) : یعنی چون روی نهاد دنیا بر کسی، عاریه می دهد بر او نیکوییهای دیگران را و چون پشت گردانید از او، می رباید از او محاسن و نیکوهای نفس او را. گویند: در ایامی که آل برامکه را بخت و طالع مساعد بود، رشید در حق جعفر بن یحیی برمکی قسم می خورد که او افصح است از قسّ بن ساعده و شجاعتر است از عامر بن طفیل ، و اکتب ، یعنی نویسنده تر است از عبدالحمید و سیاسی تر است از عمر بن الخطاب و خوش صورت تر است از مصعب بن زبیر با آنکه جعفر خوش صورت نبود، و انصح ، یعنی خیرخواه تر است از برای او از حجاج برای عبدالملک و سخی تر است از عبداللّه بن جعفر و عفیف تر است از یوسف بن یعقوب ! و چون طالع ایشان سرنگون شد تمام را منکر شد حتی اوصافی که در جعفر بود و کسی منکر آن نبود مانند کیاست و سماحت او. حاصل آنکه مردم، ابناء دنیا و طالب متاع این جهانند پس در هرکه یافتند او را دوست دارند و برای او کمالات و محاسنی نقل کنند و از عیبهای او چشم بپوشند بلکه عیبهای او به چشم ایشان درنیاید؛ چه ( عَیْنُ الرِّضا عَنْ کُلِّ عَیْبٍ کَلیلَهٌ ) . پس حال مردم دنیاپرست چنان است که شاعر گفته : دوستند آنکه را زمانه نواخت دشمنند آنکه را زمانه فکند قالَ امیرالمؤمنین علیه السلام : ( اَلنّاسُ اَبْناءُ الدُّنیا وَ لایُلامُ الرَّجُلُ عَلی حُبِّ اُمِّهِ. پنجم فرمود به آن کسی که از آن جناب وصیتی خواست : که مهیا و آماده کن ساز و برگ سفر آخرتت را و بفرست از پیش ، توشه خود را و بوده باش وصی خودت و مگو به غیر خودت که بفرستد برای تو چیزی که برای تو در کار است . برگ عیشی به گور خویش فرست کس نیارد ز پس تو پیش فرست و لقد احسن من قال : زان پیش که دست ساقی دهر در جام مرادت افکند زهر از دست ده این کلاه و دستار جهدی بکن و دلی به دست آر کاین رأس همیشه با کله نیست وین روی همیشه همچو مه نیست احسان کن و بهر توشه خویش زادی بفرست از خودت پیش شیخ ابوالفتح رازی رحمه اللّه روایت کرده که چون حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام از دفن صدیقه طاهره علیها السلام فارغ شد به قبرستان رفت و فرمود: سلام بر شما ای اهل گورها، مالهایتان تقسیم شد و سراهایتان در او نشستند و زنان شما شوهر کردند این خبر آن است که نزد ما است ، خبر آنکه نزد شما است چیست ؟ هاتفی آواز داد که هرچه خوردیم سود کردیم و آنچه از پیش فرستادیم یافتیم ، و آنچه باز گذاشتیم زیان کردیم. و شایسته است در این مقام این چند بیت از شیخ سعدی : خور و پوش و بخشای و راحت رسان نگه می چه داری برای خسان زر و نعمت اکنون بده کان تواست که بعد از تو بیرون ز فرمان تست تو با خود ببر توشه خویشتن که شفقت نیاید ز فرزند و زن غم خویش در زندگی خور که خویش بمرده نپردازد از حرص خویش به غمخوارگی چون سرانگشت تو نخارد کسی در جهان پشت تو ادامه دارد ...