🔰بسم الله الرحمن الرحیم
⚜️مسنَد عزّت
زافتادگی به مَسند عزّت رسیده است
یوسف کُنَد چگونه فراموش، چاه را
✅چیزی شبیه داستان بود. سالهاست روایت تواضع و فروتنی را خوانده ام و شرح دادهام، ولی در یکی از روزهای سال 1402 فروتنی برای من در قامت یک مرد تجسم یافت. روز پنجشنبه چندبار عنوان شماره خصوصی روی گوشیام افتاد و جواب ندادم. پیامکی کوتاه از شمارهای دیگر ارسال کردند که: «.....، موسوی هستم فرمانده یگان حفاظت رئیس جمهور». تماس گرفتم و گفتند آقای رئیس جمهور میخواهد شما را ببیند.گفتم قم هستم. گفتند رییس جمهور فردا قم میآید. از آنجا که در رسانهها سفر ایشان اعلام نشده بود، کمی تعجب کردم. گفتم خبر میدهم. با یکی از دوستان مطلع تماس گرفتم، ایشان شهید موسوی را میشناخت و از تماس مطمئن شدم. روز جمعه ساعت 8.30 صبح به آدرسی که در قم فرستاده بودند، رفتم. خیابان و کوچهای بسته نبود. تعجبم بیشتر شد. ولی به محض توقف ، یکی از محافظان بیرون آمد و مرا به داخل ساختمان راهنمایی کرد. وارد اتاق شدم و روی مبلی در پایین اتاق نشستم. سردار شهید موسوی آمد و از من خواست روی مبلی در بالای اتاق بنشینم. ابتدا مقاومت کردم ولی گفت رئیس جمهور ناراحت میشود. به ناچار در بالای اتاق نشستم. پس از چند دقیقه خانم دکتر علم الهدی و دو دختر بزرگوار رئیس جمهور آمدند و بعد از آن هم آقای رئیسی تشریف آوردند. صمیمانه روبوسی کردیم و در مبل کناری نشست. آیت الله رئیسی خیلی ساده و طلبگی به من فرمود: خانواده از نهج البلاغه شما تعریف میکنند، آمدهام تا از نهج البلاغه برایم بگویی. من شوک زده شدم. آیت الله رئیسی، رئیس جمهور بود. از من بزرگتر بود، نماینده خبرگان بود و فقیه شناخته میشد. من طلبهای ساده در گوشهای از شهر قم. نه رسانهای بودم و نه شهرتی داشتم . آن جلسه یک ساعت و نیم طول کشید. آنچه از فقرات نهج البلاغه در باره مدیریت و حکومت در ذهن داشتم میگفتم. طبیعی است که گاه لحن انتقادی میشد . ایشان هم خیلی با علاقه گوش میکرد و گاهی آیه ای از قرآن میخواند و عملا مباحثه شکل میگرفت . در پایان دیدار خواستند چنین جلسهای هر از گاهی تشکیل شود. خانم دکتر علم الهدی همان روز به من تاکید کردند که حاج آقا خیلی کار میکنند و استراحتی ندارند ولی دلخوشی و علاقمندیشان همین مباحث قرآن و نهج البلاغه است.
آخرین بار اوایل اردیبهشت ماه 1403 بود که از دفتر مقام معظم رهبری در قم تماس گرفتند و برای نشستی با حضور رئیس جمهور دعوت کردند. آخرین سفر استانی رئیس جمهور به قم بود. آقای رئیسی از صبح دیدار عمومی و جلسات مختلف داشت و ساعت 22.30 به دفتر آیت الله خامنهای آمد. استادانی که دعوت شده بودند، استادان درس خارج و برخی چهرههای معروف حوزوی بودند. سی یا چهل نفر بیشتر نبودند و در این میان کمترین بنده بودم که نمیدانم چرا دعوت شده بودم. رئیسی واقعا خستگی را نمیشناخت. تا 30 دقیقه بامداد، نقدهای استادان حوزه را شنید و با صبر و حوصله پاسخ گفت و آنگاه فرمود: من خسته نیستم و تا هر وقت شما بخواهید اینجا نشسته ام و گفتگو میکنم.
برای من این دیدارها درسها داشت: عشق به نهج البلاغه، فروتنی، خانواده دوستی، اهتمام به تربیت خانواده در هر مرتبه و مقامی، تشویق افراد گمنام و علاقهمند به نهج البلاغه، صبر و تحمل فراوان.
ای کاش اخلاق او را زودتر میشناختم و جلوهای از سخنان امیرمؤمنان علیه السلام را در رفتار او تماشا میکردم: «هیچ شرافت و جایگاه اجتماعی مانند فروتنی نیست. 📚نهج البلاغه/حکمت 113». و یا این جمله منسوب به امیر مؤمنان علیه السلام: «آنگاه كه انسان بزرگى، به فهم و دانايى برسد، تواضع مىكند. 📚غررالحکم/حدیث 4048»
رضوان خدا بر تو باد که تواضع را آبرو دادی و با رفتارت ما را به تفسیر جملات نهج البلاغه رهنمون شدی.
✍️احمد غلامعلی:
@agholamali
🗓3 خرداد 1403
#شهید_جمهور
●➼┅═❧═┅┅───┄
✍️
مهدی عبداللهی
🆔
@MAbdullahi