بسم الله الرحمن الرحیم
به مناسبت روز جهانی فلسفه 🌷
آزاداندیشی (2)
معنای دوم: آزادی اندیشه به معنای عدم امکان تحمیل بر اندیشه دیگران
اندیشه همانند سایر افعال درونی، تحمیلبردار نیست. همچنان که «لا إکراه فی الدین» دستکم به یک معنا، یعنی ایمان قلبی تحمیلبردار نیست، اندیشیدن نیز که در درون جان فرد رخ میدهد، از دسترس اعمال زور و فشار دیگران در امان است. اندیشه آدمی همچون دست و پای او نیست که دیگری بتواند آنها را بند کشیده، از تکاپو باز دارد یا آن گونه که خود میخواهد به حرکت وادارد؛ زمام اندیشه هر اندیشهگر به دست خود اوست. به دیگر سخن، هرگز خود اندیشه را نمیتوان به قید کشید. جان هر کس پناهگاه امن اندیشه اوست.
با این وجود، به بند کشیدن اندیشه دیگران، به ترفندی دیگر امکانپذیر است. دشمنان آزادی دسترسی به حصن حصین درون من و تو ندارند، از این رو، توان به ریسمان کشیدن اندیشه را نیز ندارند. اما خوب میدانند اگر دروازههای این حصن حصین را به تصرف خویش درآورند و ورودیهای سرزمین وجود آدمی را به زیر سلطه خود کشند، بر آنچه در درون آن قلعه مستحکم رخ میدهد، سیطره خواهند داشت. چشم و گوش و . . . خبررسانهای جان انسان و «جواسیس قلب» اویند، پس به اسارت درآوردن آنها همان به بند کشیدن اندیشه اوست. کافی است این خبررسانها «دسترسی آزاد به اطلاعات» نداشته باشند، بلکه تنها آنچه را دیگری میگوید، بشنوند و آنچه را دیگری بهتصویر میکشد، ببینند؛ برای اسارت اندیشه، همین بس است که مأموران وی صداهای دیگر را نشنوند و حقایق دیگر را نبینند. محصولی که کارگاه اندیشه تولید میکند، برآمده از مواد خامی است که در اختیار میگیرد، از این رو، تسلط بر ورودی اندیشه همان و سیطره بر خروجی آن همان. اندیشهگری که بر ورودیهای کارخانه اندیشهاش نظارت ندارد، اختیاردار کارخانه نیست، بلکه مأمور بیمزدی است در تولید محصولی که مواد اولیه آن را دیگری تعیین و تعریف میکند.
این داستان آنگاه به اوج خود میرسد که عدم «دسترسی آزاد به اطلاعات» درست در پوشش «دسترسی آزاد به اطلاعات» اتفاق میافتد!!! آن گاه که فناوریها و سختافزارهای فوق پیشرفته، گستره زمین را به «دهکده جهانی» تبدیل میکنند و امکان دسترسی آسان و سریع به دادهها از دورترین نقاط این زمین خاکی فراهم میشود، بسیاری در توهم آزاداندیشی از رهگذر «دسترسی آزاد به اطلاعات» بهسرمیبرند. اما واقعیت قصه آن است که نه از آزادی اندیشه خبری است و نه از آزادی دسترسی به اطلاعات؛ چرا که ایشان تنها، کاربران این ابزارهای نوین هستند، و در واقع در حصار محتوا و مضامینی قرار دارند که دیگری تعیین کرده است. در اینجا فراوانی مواد اولیه پرده بر نظاره واقعیت میبندد و این فراوانی به دیده آزادی نگریسته میشود، حال آن که، اختیار این فراوانی و گوناگونی نیز به دستان دیگری غیر از من است؛ دیگری که خود را «کدخدای» این «دهکده جهانی» میداند. او میاندیشد و دستاورد اندیشههای خود را بهوسیله «شبکه جهانی اطلاعات» در اختیار دیگران مینهد تا آنها نیز با «دسترسی آزاد به اطلاعات» از مزایای این فناوریهای نوین بهرهمند شوند؟! قصه این نیست که با وجود اندیشه او، دیگران لازم نیست زحمت اندیشهگری را به جان بخرند. واقعیت داستان آن است که او مغز متفکر این دهکده است و دیگران دست و پا و . . . آن. او باید بیندیشد و دیگران حق اندیشیدن ندارند، بلکه باید اندیشههای او را پیاده کنند، چنان که در سرزمین وجود آدمی، اندیشیدن از آن مغز و سر است، اما دست و پا شأنی ندارند جز اقدام بر اساس آن اندیشه پیشین. «دسترسی آزاد به اطلاعات» دریافت اندیشهها از «اتاق فکر» و دریافت اوامر از «اتاق فرمان» دهکده جهانی است، و «شبکه جهانی اطلاعات» ابزار مخابره این اوامر و اندیشههاست؛ شبکه عصبی برای ارتباط مغز با دست و پاست. لیبرال دموکراسی و سبک زندگی آمریکایی آخرین تولید «اندیشکده . . .» است که باید از طریق شبکه جهانی ارتباطات به ممالک عقبمانده تحمیل شود.
ادامه دارد...
__________________________
✍️ کانال مهدی عبدالهی
عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران 🇮🇷
👉 🆔
@MAbdullahi