💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌷 💐🎗بسم الله‌ الرحمن الرحیم🎗💐 ❄️ مصاحبه مهدی عبدالهی با ماهنامه «فرهنگ امروز» در تحلیل و بررسی پروژه «عقلانیت و معنویت» جناب آقای مصطفی ملکیان8⃣ 9⃣ اگر بخواهیم از منظر اسلام به قضیه نگاه کنیم رابطه عقل و آموزه های دینی چگونه است؟ 👤 در تقسیمی که در مسائل فلسفه دین و کلام جدید مطرح می‌شود، می‌بینیم که باورها و آموزه‌های دینی، عقلا از سه فرض خارج نیستند. یا عقل پذیر، یا عقل گریز و یا عقل ستیز هستند (به لحاظ فرض عقلی). یعنی ممکن است یک باور و محتوای دینی وجود داشته باشد که عقل نیز همان را بپذیرد. برای مثال در دین باور به خدا و یگانگی به او است و عقل نیز وجود خدا و یگانگی خدا را اثبات می‌کند. پس اصل وجود خدا و یگانگی خداوند متعال مطلبی است که هم دین آن را بیان کرده و عقل نیز بر آن صحه می‌گذارد و آن را می‌فهمد، که به این دسته اصطلاحا عقل پذیر می‌گوییم. اما دسته دوم دسته عقل ستیز هستند، مانند باور به تثلیث. تثلیث یک باوری است که در دین مسیحیت وجود دارد اما هنگامی که با عقل آن را بررسی می کنیم، می‌بینیم که عقل آن باور را نمی‌پذیرد. یعنی عقل حکم می‌کند که یک خدا (در عین اینکه یک خدا باشد) نمی‌تواند سه خدا باشد. پس اینجا با مسله ای مواجه هستیم که دین آن را می‌پذیرد و یک باور دینی است، اما عقل بشری آن را نمی‌پذیرد. بر خلاف مسیحیت که برخی از باورهای بنیادین آن از این سنخ (عقل ستیز) است، ما معتقدیم که در دین اسلام نه تنها باورهای بنیادی، حتی در باورهای جزیی و سایر گزاره های فرعی هم، در یک امری خلاف دین که عقل با قطعیت حکم به نادرستی و بطلان آن کند، وجود ندارد. اما دسته سوم اصطلاحا گزاره‌های عقل گریز نامیده می‌شوند. یکی از نکات کلیدی بحث بنده در اینجا است. برای روشن شدن این مسئله باید به سراغ مسله دیگری برویم که در فلسفه و عرفان و بویژه در کلام مطرح است، در مباحث کلامی، در بحث نبوت، یک بحث نبوت عامه و یک بحث نبوت خاصه داریم. در بحث نبوت عامه که از آن به ضرورت وحی و بعثت انبیا نیز تعبیر می‌شود، بحث بر سر این است که ما انسان‌ها نیازمند این هستیم که خداوند متعال پیامبران و کتاب‌هایی را برای ما بفرستد تا راه سعادت را به ما نشان دهند. بیانات مختلفی از اندیشمندان اسلامی در این زمینه وجود دارد، خلاصه این سخنان این است که ما در مسائل خداشناسی پس از اینکه وجود و یگانگی و برخی از صفات خدا را اثبات کردیم، در بحث از هدف آفرینش به این نتیجه می‌رسیم که خداوند مخلوقات و از جمله انسان را برای دستیابی به کمال آفریده است. و انسان که موجود مختار است برای دستیابی به کمال اختیاری آفریده شده است. اما کمال اختیاری نیاز به مقدماتی دارد که یکی از آن‌ها اختیار است. اما مقدمه، مولفه و شرط دیگر کمال اختیاری داشتن آگاهی‌های لازم برای رسیدن به کمال است. اگر بنا است کسی به کمال اختیاری برسد، باید از مقصد تکامل، سعادت و کمال حقیقی خود اطلاع داشته باشد، باید راه رسیدن به آن و مسیر دستیابی به آن مقصد را نیز بداند تا بتواند به کمال اختیاری دست پیدا کند. با مراجعه به قوای معرفتی انسان به این نتیجه می‌رسیم که انسان با معرفت های متعارفی که از طریق حس و عقل و تجربه به دست می‌آورد، نمی‌تواند همه آنچه که برای تکامل اختیاری او لازم است را به دست بیاورد. یعنی انسان با اکتفا به حس و عقل و تجربه نمی‌تواند سعادت نهایی و علم راه رسیدن به آن را با همه جزئیات و به طور تفصیلی، پیدا کند. به همین جهت چون خداوند انسان را برای رسیدن به کمال اختیاری آفريده و این کمال اختیاری شرایط و لوازمی دارد که از جمله آن‌ها علم به مقصد نهایی و راه رسیدن به آن مقصد نهایی است، اما انسان آنچه را که باید در این زمینه بداند با حس و عقل و تجربه نمی‌تواند به دست بیاورد، پس خداوند برای برآورده شدن آن غرض، باید این نقصان معرفتی انسان را از راه دیگری تامین کند. آن راهی که خداوند توسط آن این نقصان معرفتی را برآورده می‌کند، اصطلاحا راه وحی نامیده می‌شود.