بسم الله الرحمن الرحیم «تصویر تشنگی» ای ناله‌های نازده محشر به پا کنید با های و های، بغض گلوگیر وا کنید اینجا هوا، هوای غم‌انگیز گریه‌هاست ای اشک‌ها! ز صاحب مجلس حیا کنید امشب ردیف و قافیه یک دشت غربت است باید که جان به جام بلا آشنا کنید تصویر تشنگی است، عطش موج می‌زند اذن دخول روضه‌ی آلاله‌ها کنید سقّا به حکم آب، روان سوی نهر شد مردانه نیست تا که به حقّش جفا کنید با یاد تشنگیِ حرم مَشک پر نمود باید وِرا نماد خدای وفا کنید شب بین نخل‌ها به کمین داد می‌زند باید که دستِ ماه ز پیکر جدا کنید بی دست، چرمِ مشک به دندان تک سوار ای تیرها! مشک و دو چشمش رها کنید با گرز سرنگون شده قرص قمر ز اسب لب همنوای ناله‌ی شیر خدا کنید می‌گفت فاطمه که ازین پس به روضه‌ها عبّاس را هم پسر من صدا کنید آمد حسین، سوی علمدار غرق خون پشتش شکست، ناله‌ی وا احمدا کنید می‌گفت غرقِ خون به لبِ تشنه آفتاب فکری برای غربت خون خدا کنید سجاد رستمعلی (تهمتن)